part44
#part44
ترنم- ومل کن گشنمه برم صبحونه اماده کنم
مجید-گردنتو بنازممممم چقد خوشرنگش کردم
ترنم-بله ازگردن خودت خبر نداری
مجید-چیمیگیی
یه نگاهیی تو ایینه به خودم انداختم
ترنمممممم من کنسرت دارمممم
ترنم-خندیدم چیکارکنم خودت خواستی
بدشم کههه گردنتون خوشمزه بود تقصیر من چیهههه(با لحن بچگونه)
مجید-ببن ترنم خانم اینجوری بامن حرف نزن اینجوری که
حرف میزنی من دست خودم نی دوست دارم
بخورم حالا اگه میخوای بخورمت ادامه بده
ترنم-چشمکی زدم
من میرم صبحونه اماده کنم بیا
مجید-باش
پاشدم رفتم دسشویی دس و صورتمو شستم
موهامو بستم
لباسمم پوشیدم
رفتم پایین ترنم داشتش صبحونه درس میکرد هواسش به من نبود
از پشبغلش کردم
دستاش و قفل کرد رودستم
بوسه ای رو گردنش کاشتم
خانوم کشولوی من چیکارمیکنههههه
ترنم-بزار چای بریزم بخوریم
مجید-من میریزم بشین
چایی و ریختم
نشستم رو صندلی
ولی شما خیلی بی رحمی کردی الان من ابروم میرهامشب
ترنم-خودم برات با کرم پودر گیریم میکنم
اخه زیادم کبود نی
برامن بدترهه
مجید-باش
ترنم-منم امروز بیام
مجید-کجا
ترنم-کنسرت
بیام دیگههه
مجید-باش
من باید دیگه یکم بد بریم
ترنم-منم میام
میخوام ببینم قبل کنسرت چیکارمیکنی
مجید-تک خنده ای کردم
باشههه
صبحونمون وخوردیم
خوب ترنم خانوم
گردن منو درست کنید بریم دیگه
ترنم-باش بیا اتاق
بشین رو صندلی میز ارایشم
مجید-بفرما
ترنم-خودم نشستم رومیز
کرم پودر و کانسیلر و پنکیک و برداشتم
اول یکم کرم پور زدم بد با پد فیدش کردم
بد یکم کانسیلر دوباره فید کردم در نهیا یکمیم چنیکی کاملا ازبین رفت
یکمیم پودر فیکس زدم که مات شو ثابتم بمونه
تموممم شد دیدی
داشتی من و میکشتی
دیدی رفت
مجید-خیلی ممنون
یه بوس ریز رو لباش کاشتم
خوب حاضرشو اول بریم
خونه ما من یدوش بگیریم حاضر شم بریم سالن
ترنم-حله
#نقطه_تاریک_زندگیم#مجید_رضوی#حامیم#رمان
ترنم- ومل کن گشنمه برم صبحونه اماده کنم
مجید-گردنتو بنازممممم چقد خوشرنگش کردم
ترنم-بله ازگردن خودت خبر نداری
مجید-چیمیگیی
یه نگاهیی تو ایینه به خودم انداختم
ترنمممممم من کنسرت دارمممم
ترنم-خندیدم چیکارکنم خودت خواستی
بدشم کههه گردنتون خوشمزه بود تقصیر من چیهههه(با لحن بچگونه)
مجید-ببن ترنم خانم اینجوری بامن حرف نزن اینجوری که
حرف میزنی من دست خودم نی دوست دارم
بخورم حالا اگه میخوای بخورمت ادامه بده
ترنم-چشمکی زدم
من میرم صبحونه اماده کنم بیا
مجید-باش
پاشدم رفتم دسشویی دس و صورتمو شستم
موهامو بستم
لباسمم پوشیدم
رفتم پایین ترنم داشتش صبحونه درس میکرد هواسش به من نبود
از پشبغلش کردم
دستاش و قفل کرد رودستم
بوسه ای رو گردنش کاشتم
خانوم کشولوی من چیکارمیکنههههه
ترنم-بزار چای بریزم بخوریم
مجید-من میریزم بشین
چایی و ریختم
نشستم رو صندلی
ولی شما خیلی بی رحمی کردی الان من ابروم میرهامشب
ترنم-خودم برات با کرم پودر گیریم میکنم
اخه زیادم کبود نی
برامن بدترهه
مجید-باش
ترنم-منم امروز بیام
مجید-کجا
ترنم-کنسرت
بیام دیگههه
مجید-باش
من باید دیگه یکم بد بریم
ترنم-منم میام
میخوام ببینم قبل کنسرت چیکارمیکنی
مجید-تک خنده ای کردم
باشههه
صبحونمون وخوردیم
خوب ترنم خانوم
گردن منو درست کنید بریم دیگه
ترنم-باش بیا اتاق
بشین رو صندلی میز ارایشم
مجید-بفرما
ترنم-خودم نشستم رومیز
کرم پودر و کانسیلر و پنکیک و برداشتم
اول یکم کرم پور زدم بد با پد فیدش کردم
بد یکم کانسیلر دوباره فید کردم در نهیا یکمیم چنیکی کاملا ازبین رفت
یکمیم پودر فیکس زدم که مات شو ثابتم بمونه
تموممم شد دیدی
داشتی من و میکشتی
دیدی رفت
مجید-خیلی ممنون
یه بوس ریز رو لباش کاشتم
خوب حاضرشو اول بریم
خونه ما من یدوش بگیریم حاضر شم بریم سالن
ترنم-حله
#نقطه_تاریک_زندگیم#مجید_رضوی#حامیم#رمان
۳.۸k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.