غرق یک خاطره باشی و به آخر برسی

غرق یک خاطره باشی و به آخر بِرِسی
به غم انگیزترین صفحه ی دفتر برسی

به سرت هی بزند تا بروی رو به عقب
که به یک حادثه یا یک غم بهتر برسی

از غزل کام بگیری و بسوزی هر شب
سر این رابطه اینبار به باور برسی

عشق یعنی که بخواهی و بمیری، ای وای!
آنقَدَر دیر ، دمِ رفتن او سر برسی

باخدا عهد ببندی و بگوید باشد
دست آخر که به یک شانه ی دیگر برسی!

آرزوهای محال دل بی تو یعنی
لحظه ای چشم ببندم ، تو هم از در برسی

#پویا-جمشیدی
دیدگاه ها (۷)

شبیه بازی یک کودکی با بسته ی کبریت برایم دردسر داری ولی من د...

یوسف گمگشته باز آمد نیامد حافظا تازه "کنعان" ده به ده دنبال ...

پزشک قانونی زیر بار باطل کردن شناسنامه ام نرفتمیگویند"جدایی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط