امشب از بهر خدا یادم بکن
امشب از بهر خدا یادم بکن
از غم و از رنج آزادم بکن
هستی من از انرژی شد تهی
با انرژی هسته ای شادم بکن
...
کم با دل بینوای من بازی کن
هی عشوه گری و ناز و طنازی کن
تحریم مکن مرا ز نوش لب هات
برخیز به بوسه ای غنی سازی کن
...
آن هیکل رعنا و تک ت ما را کشت
آن پنجه ی نرم و نازک ت ما را کشت
با پنجه خود زدی به من یک سیلی
پنج به علاوه ی یک ت مارا کشت
...
دیشب سر شام برق ما رفت که رفت
اوضاع من و عیال من شد هشلفت
بر سفره چراغ گرد سوزی بنهاد
یعنی به میان سفره مان آمد نفت
از غم و از رنج آزادم بکن
هستی من از انرژی شد تهی
با انرژی هسته ای شادم بکن
...
کم با دل بینوای من بازی کن
هی عشوه گری و ناز و طنازی کن
تحریم مکن مرا ز نوش لب هات
برخیز به بوسه ای غنی سازی کن
...
آن هیکل رعنا و تک ت ما را کشت
آن پنجه ی نرم و نازک ت ما را کشت
با پنجه خود زدی به من یک سیلی
پنج به علاوه ی یک ت مارا کشت
...
دیشب سر شام برق ما رفت که رفت
اوضاع من و عیال من شد هشلفت
بر سفره چراغ گرد سوزی بنهاد
یعنی به میان سفره مان آمد نفت
- ۹۵۵
- ۲۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط