امشب از بهر خدا یادم بکن
امشب از بهر خدا یادم بکن
از غم و از رنج آزادم بکن
هستی من از انرژی شد تهی
با انرژی هسته ای شادم بکن
...
کم با دل بینوای من بازی کن
هی عشوه گری و ناز و طنازی کن
تحریم مکن مرا ز نوش لب هات
برخیز به بوسه ای غنی سازی کن
...
آن هیکل رعنا و تک ت ما را کشت
آن پنجه ی نرم و نازک ت ما را کشت
با پنجه خود زدی به من یک سیلی
پنج به علاوه ی یک ت مارا کشت
...
دیشب سر شام برق ما رفت که رفت
اوضاع من و عیال من شد هشلفت
بر سفره چراغ گرد سوزی بنهاد
یعنی به میان سفره مان آمد نفت
از غم و از رنج آزادم بکن
هستی من از انرژی شد تهی
با انرژی هسته ای شادم بکن
...
کم با دل بینوای من بازی کن
هی عشوه گری و ناز و طنازی کن
تحریم مکن مرا ز نوش لب هات
برخیز به بوسه ای غنی سازی کن
...
آن هیکل رعنا و تک ت ما را کشت
آن پنجه ی نرم و نازک ت ما را کشت
با پنجه خود زدی به من یک سیلی
پنج به علاوه ی یک ت مارا کشت
...
دیشب سر شام برق ما رفت که رفت
اوضاع من و عیال من شد هشلفت
بر سفره چراغ گرد سوزی بنهاد
یعنی به میان سفره مان آمد نفت
۹۲۳
۲۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.