خیانت کیوت پارت 15
ویو ات: هیچ جاییی نداشتم که برم چون پول داشتم رفتم یک خونه خریدم واسه خودم ورفتم توی خونهی جدیدم اونجا خیلی بزرگ بود داشتم وسایل ها مو میچیدم داخل اتاق بعد رفتم داخل حال و تلویزیون رو روشن کردم و نشستم باب اسفنجی نگاه کردم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فلش بک به 3 هفته بعد:
ویو تهیونگ: تو این چند وقت فهمیدم یوری داشته گولم میزده و اونو از خونم پرت کردم بیرون خیلی پشیمون شدم که ات ولم کرده خواستم برم برش گردونم ولی نمیدونم که کجاست پس به کوک زنگ زدم(کوک دوست صمیمیه ته هست)
مکالمه ی ته و کوک:
بوق بوق:
ته: الو سلام کوک
کوک: سلام تهیونگ چه خبر
ته: هیچی میگم من یه شماره بهت میدم میتونی مشخصاتش و ادرس خونش رپ بهم بگی
کوک: اره چرا که نه. شماره رپ بهم بده.
ته:(حالا شماره ی خدوتون)
کوک: هر موقه پیدا کردم بهت میگم
ته: باش
فلش بک به سه ساعت بعد
کوک رنگ میزنه به ته:
مکالمه:
کوک: الو سلام تهیونگ پیدا کردم مشخصات رو
ته: سلام مرسی برام بگو ادرس خونه رو
کوک: ادرس...............
ته: مرسی بای
کوک: بای
♡پایان مکالمه♡
ویو ات: داشتم خونه رو تمیز میکردم که یک نفر در زد نمیدونستم کیه به هیچکی هم که ادرس خونم رو نگفته بودم رفتم در رو بازکنم ک وقتی در رو باز کردم دیدم هیچکی نی بعد یک دفعه چشمم سیاهی رفت و.......
تا پارت بعد خماریییییی
ببخشید فعالیت ها کم شده فقط چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه میتونم بزارم بخواطر مدرسه همش خانممون هم میگه فردا لزمون ریاضی به جا امتحان فردا میپرسم و.. خیلی سرم شلوغه کلاس زبان دارم کاراته دارم کلا این اون اینهمه کلاس به خدا خسته شدمممم هیییی نمیدونم این مامانم میگه نه به کارت میخوره نه این نه اون به خدا ول کنم نیست
حالا تا چند قرن بعد بای🥺😭💜❤️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فلش بک به 3 هفته بعد:
ویو تهیونگ: تو این چند وقت فهمیدم یوری داشته گولم میزده و اونو از خونم پرت کردم بیرون خیلی پشیمون شدم که ات ولم کرده خواستم برم برش گردونم ولی نمیدونم که کجاست پس به کوک زنگ زدم(کوک دوست صمیمیه ته هست)
مکالمه ی ته و کوک:
بوق بوق:
ته: الو سلام کوک
کوک: سلام تهیونگ چه خبر
ته: هیچی میگم من یه شماره بهت میدم میتونی مشخصاتش و ادرس خونش رپ بهم بگی
کوک: اره چرا که نه. شماره رپ بهم بده.
ته:(حالا شماره ی خدوتون)
کوک: هر موقه پیدا کردم بهت میگم
ته: باش
فلش بک به سه ساعت بعد
کوک رنگ میزنه به ته:
مکالمه:
کوک: الو سلام تهیونگ پیدا کردم مشخصات رو
ته: سلام مرسی برام بگو ادرس خونه رو
کوک: ادرس...............
ته: مرسی بای
کوک: بای
♡پایان مکالمه♡
ویو ات: داشتم خونه رو تمیز میکردم که یک نفر در زد نمیدونستم کیه به هیچکی هم که ادرس خونم رو نگفته بودم رفتم در رو بازکنم ک وقتی در رو باز کردم دیدم هیچکی نی بعد یک دفعه چشمم سیاهی رفت و.......
تا پارت بعد خماریییییی
ببخشید فعالیت ها کم شده فقط چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه میتونم بزارم بخواطر مدرسه همش خانممون هم میگه فردا لزمون ریاضی به جا امتحان فردا میپرسم و.. خیلی سرم شلوغه کلاس زبان دارم کاراته دارم کلا این اون اینهمه کلاس به خدا خسته شدمممم هیییی نمیدونم این مامانم میگه نه به کارت میخوره نه این نه اون به خدا ول کنم نیست
حالا تا چند قرن بعد بای🥺😭💜❤️
- ۵.۳k
- ۲۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط