ucky-bloody
ucky-bloody#
پارت 5
اصلا ازین وضع خوشت نمیومد تو از دریا و اقیانوس وحشت داشتی و الن دقیقا افتادی تو هچلش و همه وسایلات از جمله گوشیت و لباسات توی هواپیما بودن!
بالاخره بعد از کلی پارو زدن رسیدین به جزیره!
با خستگی از قایق اومدی بیرون و خودتو انداختی رو شنای ساحل!
دیگه هیچی برات مهم نبود فقط میخواستی بخوابی!
صبح با صدای زیاد از خواب بیدار شدی و خودتو توی چادر دیدی!
ظاهرا وقتی خوابیده بودی اونا کمپ زده بودن و تورم اورده بودن توش!
از جات بلند شدی و کاپشنتو در اوردی چون توی جزیره بودی روزا هوا خیلی گرم و شبا خیلی سرد میشد!
رفتی بیرون و دیدی همه توی دریا دارن سعی میکنن ماهی برای خوردن بگیرن و خلبان ها و مهمان دارا هم دارن سعی میکنن با کسی تماس بگیرن تا بیان و نجاتمون بدن توم اون وسط داشتی نگاشون میکردی!
-هی........بچه ها......ظاهرا تونستیم با مرکز ارتباط برقرار کنیم.......الو......صدامونو دارین؟
=بله صداتونو داریم......موقعیتتون رو برامون ارسال کنید تا نیرو........هی.......چه خبره اینجا!
-الو؟صدامونو دارین؟الو.....ما به کمک نیاز داریم....الو
=داری چیکار میکنی هی هی.........کمکککککک.......تو چت ش.......!
×چ اتفاقی افتاده اونجا؟
-نمیدونم.....ولی چیزخوبی به نظر نمیاد!
همیشه از حس ششمت بدت میومد.....ولی الان واقعا ایمان اوردی که از ته دل از حس ششمت متنفری!
+من میرم چوب جمع کنم......ظاهرا قراره مدت زیادی اینجا مهمون باشیم!
اینو گفتیو رفتی سمت جنگل و دنبال چوب خشک گشتی!
سر راه چندتا بوته توت فرنگی دیدی و چیدیشون و با دست پر برگشتی!
+سبد بیارین......توت فرنگی اوردم!
سبد نداشتین ولی توی پارچه نگهشون داشتین!
چوبارو گذاشتی یه گوشه و رفتی کمک بقیه تا ماهی بگیری!
خیلی گرسنت بود.....بالاخره وقت نهار بود!
چندتا از ماهیایی که گرفته بودینو تو اتیش پختین و......
🙂
#ویسگون #کلیپ #کیپاپ #بی_تی_اس #کیوت #عشق #خاص #رمان #جنگکوک #عاشقانه #ایران #اکسو #بلک_پینک #توایس #استری #استری_کیدز #سلبریتی #ایدل #نامجون #جین #یونگی #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جنگکوک
پارت 5
اصلا ازین وضع خوشت نمیومد تو از دریا و اقیانوس وحشت داشتی و الن دقیقا افتادی تو هچلش و همه وسایلات از جمله گوشیت و لباسات توی هواپیما بودن!
بالاخره بعد از کلی پارو زدن رسیدین به جزیره!
با خستگی از قایق اومدی بیرون و خودتو انداختی رو شنای ساحل!
دیگه هیچی برات مهم نبود فقط میخواستی بخوابی!
صبح با صدای زیاد از خواب بیدار شدی و خودتو توی چادر دیدی!
ظاهرا وقتی خوابیده بودی اونا کمپ زده بودن و تورم اورده بودن توش!
از جات بلند شدی و کاپشنتو در اوردی چون توی جزیره بودی روزا هوا خیلی گرم و شبا خیلی سرد میشد!
رفتی بیرون و دیدی همه توی دریا دارن سعی میکنن ماهی برای خوردن بگیرن و خلبان ها و مهمان دارا هم دارن سعی میکنن با کسی تماس بگیرن تا بیان و نجاتمون بدن توم اون وسط داشتی نگاشون میکردی!
-هی........بچه ها......ظاهرا تونستیم با مرکز ارتباط برقرار کنیم.......الو......صدامونو دارین؟
=بله صداتونو داریم......موقعیتتون رو برامون ارسال کنید تا نیرو........هی.......چه خبره اینجا!
-الو؟صدامونو دارین؟الو.....ما به کمک نیاز داریم....الو
=داری چیکار میکنی هی هی.........کمکککککک.......تو چت ش.......!
×چ اتفاقی افتاده اونجا؟
-نمیدونم.....ولی چیزخوبی به نظر نمیاد!
همیشه از حس ششمت بدت میومد.....ولی الان واقعا ایمان اوردی که از ته دل از حس ششمت متنفری!
+من میرم چوب جمع کنم......ظاهرا قراره مدت زیادی اینجا مهمون باشیم!
اینو گفتیو رفتی سمت جنگل و دنبال چوب خشک گشتی!
سر راه چندتا بوته توت فرنگی دیدی و چیدیشون و با دست پر برگشتی!
+سبد بیارین......توت فرنگی اوردم!
سبد نداشتین ولی توی پارچه نگهشون داشتین!
چوبارو گذاشتی یه گوشه و رفتی کمک بقیه تا ماهی بگیری!
خیلی گرسنت بود.....بالاخره وقت نهار بود!
چندتا از ماهیایی که گرفته بودینو تو اتیش پختین و......
🙂
#ویسگون #کلیپ #کیپاپ #بی_تی_اس #کیوت #عشق #خاص #رمان #جنگکوک #عاشقانه #ایران #اکسو #بلک_پینک #توایس #استری #استری_کیدز #سلبریتی #ایدل #نامجون #جین #یونگی #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جنگکوک
۱۰.۹k
۲۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.