روزی از کوچه پس کوچه های پایین شهر میگذشتمچشمم به مردی ب

روزی از کوچه پس کوچه های پایین شهر میگذشتم،چشمم به مردی با لباس و کفشهای گرانقیمت افتاد که به دیواری خیره شده بود و میگریست.نزدیکش شدم و به نقطه ای که خیره شده بود با دقت نگاه کردم نوشته شده بود "این هم میگذرد"
.علت را پرسیدم، گفت این دست خط من است.چند سال پیش در این نقطه هیزم میفروختم حال صاحب چندین کارخانه ام.پرسیدم چرا بعد چند سال برگشتی؟گفت آمدم تا بازبنویسم این هم میگذرد.
دیدگاه ها (۱۴)

مخصوص دخترای لاشی"""""" این پست واقعا حرف حقه""""""" همیشه گ...

ابرها به اسمان تکیه میکنند، درختان به زمین و انسانها به مهرب...

ﺧُــﺪﺍﯾــﺎ ...ﻣﯿـــــﺪﺍﻧَﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺘـَــــﻢ ﺧﺴﺘـــ...

مهم..مهم.....لطفا توجه کنید و به اشتراک بگزارید تا دیگر کسی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط