غم هجران تو ای دوست چنان کرد مرا

غم هجران تو ای دوست، چنان کرد مرا

که ببینی، نشناسی که منم یا دگری؟!


#عراقی
دیدگاه ها (۲)

بنفشه طره مفتول خود گره می‌زدصبا حکایت زلف تو در میان انداخت...

‌#حضرت_سعدیخاک من زنده به تأثیرهوای لب توستسازگاری نکند آب و...

گر چه جز زهر من از جام محبت نچشیدمای فلک زهر عقوبت به حبیبم ...

‌آرام و خواب خلق جهان را سبب توییزان شد کنار دیده و دل تکیه ...

پاییز

بر من ببخش، گاه چنان دوست دارمتکز یاد می‌برم که مرا برده‌ای ...

یعنی همچنان مرا دوست خواهی‌داشت؟اگر اندوه‌های گا‌ه‌گاهِ مرا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط