*سناریو*
*سناریو*
درخواستی 🥹✨
وقتی روشون خیمه میزنی و گردنشون رو مارک میکنی
نامجون: تعجب کرده....اوو بیبی خوشم اومد اما بیا الان کتابمونو تموم کنیم
جین: وقتی میخوای ازش جداشی اون نمیذاره و باهات همین مارو میکنه
جیهوپ:عجب سانشاینم از این کاراهم بلد بودی(خنده و نکاه شیطانی😂😑)
شوگا: همراهی میکنه..
جیمین: تورو به خودش نزدیک میکنه و...
تهیونگ: اووو بیب شیطون شدی... الان باید برم تمرین اما بعد که اومدم جوابتو میدم (چشمک میزنه و میره)
جونگکوک: ا/ت یبار دیگه انجام بده خواب بودم نتونستم درست حسش کنم و دیگه خودتون بقیشو میدونید بیاید بریم سراغ زندگیمون مزاحمشون نشیم😂😂
درخواستی 🥹✨
وقتی روشون خیمه میزنی و گردنشون رو مارک میکنی
نامجون: تعجب کرده....اوو بیبی خوشم اومد اما بیا الان کتابمونو تموم کنیم
جین: وقتی میخوای ازش جداشی اون نمیذاره و باهات همین مارو میکنه
جیهوپ:عجب سانشاینم از این کاراهم بلد بودی(خنده و نکاه شیطانی😂😑)
شوگا: همراهی میکنه..
جیمین: تورو به خودش نزدیک میکنه و...
تهیونگ: اووو بیب شیطون شدی... الان باید برم تمرین اما بعد که اومدم جوابتو میدم (چشمک میزنه و میره)
جونگکوک: ا/ت یبار دیگه انجام بده خواب بودم نتونستم درست حسش کنم و دیگه خودتون بقیشو میدونید بیاید بریم سراغ زندگیمون مزاحمشون نشیم😂😂
۳.۸k
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.