نکند فاش کنی راز دلت را پسرم

نکند فاش کنی راز دلت را پسرم!
هر چه دیدی تو فراموش کن اینجا؛ پسرم!

کمکم کن که از این کوچه سریع تر برویم
اندکی آمده حالا نفسم جا، پسرم!

زیر پهلوی مرا با تنت آرام بگیر
کن تو با سینه بشکسته مدارا، پسرم!

دست من را تو بگیری به خدا باکم نیست
کوچه گر پر شود از هجمه اعدا، پسرم!

پا شدی روی سر ِ پنجه؛ ولی... طوری نیست؛
می شود قدّ تو اندازهء بابا، پسرم!

ای فدای تو و رگ های ورم کرده تو
می شود عقدهء در سینهء تو وا، پسرم!

بین ما و تن دیوار و خدا خواهد ماند
می شود باعث این فاجعه، رسوا، پسرم!

@ghadamghadamtakarbala
دیدگاه ها (۲)

ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شده به م...

برف سفید و گنبد زردت چه دلرباست...عرش خدا به مشهدتان غبطه می...

ان شاالله حلال نکرده نداشته باشیم دعا یادتون نرهیا علی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط