خیلی چیزا تغییر کرده مثل ادمایی که ازشون تو ذهنت یه بت

خیلی چیزا تغییر کرده ، مثل ادمایی که ازشون تو ذهنت یه بت ساختی و خودشون نابودش کردن، مثل رقابت حریفی که کمتر از تو تمرین کرده اما برنده ی میدان میشه ، مثل زلال بودن جوی آب برای بستر تمیزی که هروقت ازش رد میشه گل آلودش میکنه ، مثل انتظار وفاداری از گربه و بی‌وفایی از سگ...
مثل حرف زدن و مخاطبی نداشتن
اما یه سری چیزا هنوز تغییر نکرده ، مثل تحمل تمام این تغییرا ، مثل فکر کردن و منتظر تو موندن ، مثل خوبی کردن و بدی دیدن ، مثل من که هنوزم لب پنجره روزی چندمرتبه به آهنگ Hallelujah لئونارد کوهن گوش میدم و باهاش تکرار میکنم و آخرش به تمام ناامیدیام و سختیا و آرزوها و خوشیام لبخند میزنم ، مثل اون قهوه‌ی تلخ صبحگاهی که از همه چیز برام شیرین تره :)
ظاهرا فقط این منم که تغییری نکرده... #نگاری #ThatsAlreadyTooLate #Personal #Memory #Strange #Feeling #Lonely #Desire #Negari #Cold #Love
#خاص #جذاب #قشنگ #زیبا #بینظیر #شیک #هنری
دیدگاه ها (۱)

تا حالا شده آرزوت با تک‌تک جزئیات ریز و درشتش برای یکی دیگه ...

و من,..،،کمی دورتر از تو.,,پشت پنجره ی خیالهمچون برگی خشک،در...

همزاد من!ساعت‌های دراز است که بر این صفحهٔ کاغذ خم شده‌ام تا...

دَر را باز کن دی‌جانما اهالی سرزمینِ سِپردنیمیاران قدیمیِ با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط