نامدران امیرکبیر ۷
#نامدران#امیرکبیر#۷
سه شخصیت اصلی مسئول سقوط صدر اعظم در حقیقت نماینده ناراضیترین گروههای اشراف و دیوانی قاجاریه بودند. دو سیاست امیرکبیر، یکی کاهش مزایا و، از آن ناپذیرفتنی تر، دور نگه داشتن شاه از خویشان و بستگانش، مورد ضدیت اشراف قاجاریه بود. مهد علیا رهبری اینان را عهدهدار بود. فراش باشی دربار، علی خان حاجب الدوله و میرزا آقاخان نوری، نائب صدر اعظم و دست یار امیر کبیر در حکومت، نیز به عداوت و اعتراضهای مهد علیا پیوستند. حلقه گسترنده مخالفان صدراعظم نشانگر انزوای روزافزون او بود. برخورد دقیق و سخت گیر امیر کبیر، به ویژه با دون پایگان، صدارتش را نوعی حکومت وحشت، مجهز به مأموران خفیه نویس، اعدام در ملأ عام و سانسور شدید جلوه میداد. روابط صادقانه و سازشناپذیر او با فرستادگان خارجی نیز یار و یاوری در اردوی روس یا انگلیس برایش به دست نمیآورد
سفر اصفهان در تابستان سال ۱۲۶۷ه.ق
آخرین ضربه به رابطه شاه و امیرکبیر در سفر اصفهان اتفاق افتاد امیرکبیر شاید به ملاحظه مداخله بیگانه و شیطنت دشمنان در هنگام غیبتش از تهران، درخواست کرد عباس میرزای سوم، برادر ناتنی کوچکتر شاه و نیز مادرش خدیجه، جزو همراهان شاه در این سفر باشند.
امیرکبیر بدگمان از دسیسههای داخلی و خارجی، مرتباً شاه را نصیحت میکرد با ملایمت و بنده پروری با برادر ناتنی اش رفتار کند ولی این توصیهها را دشمنانش علامت دل بستگی صدر اعظم به برادر منفور شاه تعبیر کردند. بعید هم نیست که صدراعظم عباس میرزا را حربه مناسبی برای مهار زدن بر خشم و بد خلقی شاه میدید
عزل از مقام صدارت
حضور امیرکبیر در دربار ناصرالدینشاه همواره مورد مخالفت تعدادی از نزدیکان شاه از جمله مهد علیا مادر شاه، اعتمادالدوله (میرزا آقاخان نوری) قرار داشت؛ چنانکه تلاشهای این عده سرانجام منجر به صدور حکم عزل امیرکبیر از مقام خود گردید. برخی از درباریان که او را مخالف منافع خود میدیدند، تهمت زدند که امیرکبیر داعیه سلطنت دارد
در روز ۲۰ آبان ۱۲۳۰ (دو ماه قبل از روز قتل امیرکبیر) ناصرالدین شاه با ارسال این دستخط، او را از صدارت عزل کرد.
ناصرالدین شاه، بعد از عزل امیرکبیر در محذور عاطفی قرار گرفت.
قتل
چاکر آستان ملائک پاسبان، فدوی خاص دولت ابد مدت، حاج علی خان پیشخدمت خاصه، فراشباشی دربار سپهر اقتدار مأمور است که به فین کاشان رفته، میرزا تقی خان فراهانی را راحت نماید؛
سه شخصیت اصلی مسئول سقوط صدر اعظم در حقیقت نماینده ناراضیترین گروههای اشراف و دیوانی قاجاریه بودند. دو سیاست امیرکبیر، یکی کاهش مزایا و، از آن ناپذیرفتنی تر، دور نگه داشتن شاه از خویشان و بستگانش، مورد ضدیت اشراف قاجاریه بود. مهد علیا رهبری اینان را عهدهدار بود. فراش باشی دربار، علی خان حاجب الدوله و میرزا آقاخان نوری، نائب صدر اعظم و دست یار امیر کبیر در حکومت، نیز به عداوت و اعتراضهای مهد علیا پیوستند. حلقه گسترنده مخالفان صدراعظم نشانگر انزوای روزافزون او بود. برخورد دقیق و سخت گیر امیر کبیر، به ویژه با دون پایگان، صدارتش را نوعی حکومت وحشت، مجهز به مأموران خفیه نویس، اعدام در ملأ عام و سانسور شدید جلوه میداد. روابط صادقانه و سازشناپذیر او با فرستادگان خارجی نیز یار و یاوری در اردوی روس یا انگلیس برایش به دست نمیآورد
سفر اصفهان در تابستان سال ۱۲۶۷ه.ق
آخرین ضربه به رابطه شاه و امیرکبیر در سفر اصفهان اتفاق افتاد امیرکبیر شاید به ملاحظه مداخله بیگانه و شیطنت دشمنان در هنگام غیبتش از تهران، درخواست کرد عباس میرزای سوم، برادر ناتنی کوچکتر شاه و نیز مادرش خدیجه، جزو همراهان شاه در این سفر باشند.
امیرکبیر بدگمان از دسیسههای داخلی و خارجی، مرتباً شاه را نصیحت میکرد با ملایمت و بنده پروری با برادر ناتنی اش رفتار کند ولی این توصیهها را دشمنانش علامت دل بستگی صدر اعظم به برادر منفور شاه تعبیر کردند. بعید هم نیست که صدراعظم عباس میرزا را حربه مناسبی برای مهار زدن بر خشم و بد خلقی شاه میدید
عزل از مقام صدارت
حضور امیرکبیر در دربار ناصرالدینشاه همواره مورد مخالفت تعدادی از نزدیکان شاه از جمله مهد علیا مادر شاه، اعتمادالدوله (میرزا آقاخان نوری) قرار داشت؛ چنانکه تلاشهای این عده سرانجام منجر به صدور حکم عزل امیرکبیر از مقام خود گردید. برخی از درباریان که او را مخالف منافع خود میدیدند، تهمت زدند که امیرکبیر داعیه سلطنت دارد
در روز ۲۰ آبان ۱۲۳۰ (دو ماه قبل از روز قتل امیرکبیر) ناصرالدین شاه با ارسال این دستخط، او را از صدارت عزل کرد.
ناصرالدین شاه، بعد از عزل امیرکبیر در محذور عاطفی قرار گرفت.
قتل
چاکر آستان ملائک پاسبان، فدوی خاص دولت ابد مدت، حاج علی خان پیشخدمت خاصه، فراشباشی دربار سپهر اقتدار مأمور است که به فین کاشان رفته، میرزا تقی خان فراهانی را راحت نماید؛
۱.۵k
۲۰ دی ۱۴۰۰