عاشقانه های پاک
عاشقانه های پاک
کهف الشهدا ...همسر مدافع حرم
باسلام و خدا قوت ....
ما در ماههای اولیه ی عقدمون هستیم....
به لطف خدا و با وساطت شهدای گمنام کهف الشهدای تهران، من و همسرم با هم آشنا شدیم....
خطبه ی عقدمون هم در جوار همون شهدا جاری شد و شاهدین عقدمون علاوه بر بزرگترها و خادمین شهدای اونجا، شخص شهدا بودن و این برامون خیلی مهم و با ارزش بود....
یادمه در ساعت های اولی که تازه بهم محرم شده بودیم،بعد از اینکه مهمونا رفتن و فرصتی شد تا کمی باهم صحبت کنیم، همسرم با محبت وصف ناپذیری نگاهم کرد و گفت: از وقتی مهرت به دلم نشست و بهت علاقه مند شدم، خودم رو بر سر یک دوراهی دیدم......دو راهی انتخاب بین زندگی با شما و انتخاب شهادت.......اما با خدا صحبت کردم و بازهم شهادت رو انتخاب کردم.......
راستش اصلا انتظار نداشتم اولین صحبتهای بعد از محرم شدنمون در این مورد باشه!
توی چشمای قشنگش خیره شدم و بهش گفتم: یعنی به همین زودی میخوای تنهام بذاری؟؟ یعنی میخوای رفیق نیمه راه باشی برام؟؟
در جوابم با محبت خاصی گفت: آخه فکر کردم اگه بین شما و شهادت، بخوام شما رو انتخاب کنم، از شهادت جا می مونم......اما اگر شهادت رو انتخاب کنم، میتونم از خدا بخوام که هیچی بهم نده و فقط یه گوشه کوچکی برام بذاره که بتونم تا ابد با شما زندگی کنم
انگار ذهن و زبونم قفل شد....فقط یه لبخند بهش زدم و سکوت کردم........
(چند وقت بعد از عقدمون، همسرم به دفاع از حرم حضرت عمه سادات، راهی سوریه شد... )
#عاشقانه #عشق #عشقبازی #هوای_دونفره #عاشقانه_های_پاک
#فکرنو
@loveshq
کهف الشهدا ...همسر مدافع حرم
باسلام و خدا قوت ....
ما در ماههای اولیه ی عقدمون هستیم....
به لطف خدا و با وساطت شهدای گمنام کهف الشهدای تهران، من و همسرم با هم آشنا شدیم....
خطبه ی عقدمون هم در جوار همون شهدا جاری شد و شاهدین عقدمون علاوه بر بزرگترها و خادمین شهدای اونجا، شخص شهدا بودن و این برامون خیلی مهم و با ارزش بود....
یادمه در ساعت های اولی که تازه بهم محرم شده بودیم،بعد از اینکه مهمونا رفتن و فرصتی شد تا کمی باهم صحبت کنیم، همسرم با محبت وصف ناپذیری نگاهم کرد و گفت: از وقتی مهرت به دلم نشست و بهت علاقه مند شدم، خودم رو بر سر یک دوراهی دیدم......دو راهی انتخاب بین زندگی با شما و انتخاب شهادت.......اما با خدا صحبت کردم و بازهم شهادت رو انتخاب کردم.......
راستش اصلا انتظار نداشتم اولین صحبتهای بعد از محرم شدنمون در این مورد باشه!
توی چشمای قشنگش خیره شدم و بهش گفتم: یعنی به همین زودی میخوای تنهام بذاری؟؟ یعنی میخوای رفیق نیمه راه باشی برام؟؟
در جوابم با محبت خاصی گفت: آخه فکر کردم اگه بین شما و شهادت، بخوام شما رو انتخاب کنم، از شهادت جا می مونم......اما اگر شهادت رو انتخاب کنم، میتونم از خدا بخوام که هیچی بهم نده و فقط یه گوشه کوچکی برام بذاره که بتونم تا ابد با شما زندگی کنم
انگار ذهن و زبونم قفل شد....فقط یه لبخند بهش زدم و سکوت کردم........
(چند وقت بعد از عقدمون، همسرم به دفاع از حرم حضرت عمه سادات، راهی سوریه شد... )
#عاشقانه #عشق #عشقبازی #هوای_دونفره #عاشقانه_های_پاک
#فکرنو
@loveshq
۱.۷k
۲۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.