امشب رفته بودم پارک طرفای ساعت 10بود
امشب رفته بودم پارک طرفای ساعت 10بود
نشسته بودم روبه روی سرسره ای که بچه ها داشتن با جیغ و شوق ازش بالا میرفتن
چند متر اونطرف تر یه خونواده نشسته بودن که مردا نشسته بودن و داشتن قلیون میکشیدن و با صدای بلند میخندیدن
و خانوماشون کنار سرسره وایساده بودن و مواظب بچه هاشون بودن
سن زیادی هم نداشتن شاید هنوز30سالشون نشده بود خانوما
یک آن
یه بچه از بالای سرسره پرت شد پایین و با صورت خورد زمین و بیهوش شد
من دیدم که مادرش دید و دویید طرفش ولی من میخوام بپرسم آدم باید چقد سرعت عمل داشته باشه که بتونه بچه ی در حال افتادن و تو هوا بگیره؟
مادرش دویید بچشو بغل کرد و جیغ زد و گفت بچم مرد
پدر بچه از سر قلیون پاشد اومد طرف بچه
بچه رو از بغل مادرش گرفت و سرش داد زد و گفت احمق بیشور چرا حواست نیس چرا نگرفتیش گمشو اونور
و بدون اینکه اجازه بده مادر بچه سوار ماشین بشه گازشو گرفت رفت سمت بیمارستان و مادر بچه با حال زار موند وسط پارک و گریه کرد و جیغ زد و خودشو زد و گفت کاش پام میشکست نمیومدم
خانومایی که اونجا جمع شده بودن میگفتن باید مواظب میبودی بچه امانت شوهره پیش تو
امانت شوهر؟
ببخشید دوباره میپرسم امانت شوهر؟
میخوام بدونم مسئولیت مرد در قبال بچش چیه؟اصلا چند درصد مسئولیت بچه با مادرشه چند درصد با پدرش؟
میخوام بدونم مگه بچه هم مال مادر هم مال پدر نیست؟
یا پدرا از مسئولیت فرزند فقط و فقط مرحله اولشو خوب بلدن دیگه بقیش به اونا ربطی نداره؟
مگه بچه فقط برای پدره که پیش مادرش امانت باشه؟
خدا میدونه الان داره به اون مادر چی میگذره
ولی کاش تموم بشه این مدل زندگیایی که آدم وقتی نگاه میکنه حس میکنه زن فقط یه نفره که چندتا مسئولیت گنده رو دوششه و جز انجام اون وظایف حق دیگه ای نداره
میگن بهشت زیر پای مادره
ولی به چه قیمتی؟در ازای چی؟
یک عمر خون دل خوردن و بچه بزرگ کردن و در آخر شنیدن جمله که بچه امانته شوهره
هوووووف...
#دلنوشته #مغز_درد #فکرایدرهمبرهم
نشسته بودم روبه روی سرسره ای که بچه ها داشتن با جیغ و شوق ازش بالا میرفتن
چند متر اونطرف تر یه خونواده نشسته بودن که مردا نشسته بودن و داشتن قلیون میکشیدن و با صدای بلند میخندیدن
و خانوماشون کنار سرسره وایساده بودن و مواظب بچه هاشون بودن
سن زیادی هم نداشتن شاید هنوز30سالشون نشده بود خانوما
یک آن
یه بچه از بالای سرسره پرت شد پایین و با صورت خورد زمین و بیهوش شد
من دیدم که مادرش دید و دویید طرفش ولی من میخوام بپرسم آدم باید چقد سرعت عمل داشته باشه که بتونه بچه ی در حال افتادن و تو هوا بگیره؟
مادرش دویید بچشو بغل کرد و جیغ زد و گفت بچم مرد
پدر بچه از سر قلیون پاشد اومد طرف بچه
بچه رو از بغل مادرش گرفت و سرش داد زد و گفت احمق بیشور چرا حواست نیس چرا نگرفتیش گمشو اونور
و بدون اینکه اجازه بده مادر بچه سوار ماشین بشه گازشو گرفت رفت سمت بیمارستان و مادر بچه با حال زار موند وسط پارک و گریه کرد و جیغ زد و خودشو زد و گفت کاش پام میشکست نمیومدم
خانومایی که اونجا جمع شده بودن میگفتن باید مواظب میبودی بچه امانت شوهره پیش تو
امانت شوهر؟
ببخشید دوباره میپرسم امانت شوهر؟
میخوام بدونم مسئولیت مرد در قبال بچش چیه؟اصلا چند درصد مسئولیت بچه با مادرشه چند درصد با پدرش؟
میخوام بدونم مگه بچه هم مال مادر هم مال پدر نیست؟
یا پدرا از مسئولیت فرزند فقط و فقط مرحله اولشو خوب بلدن دیگه بقیش به اونا ربطی نداره؟
مگه بچه فقط برای پدره که پیش مادرش امانت باشه؟
خدا میدونه الان داره به اون مادر چی میگذره
ولی کاش تموم بشه این مدل زندگیایی که آدم وقتی نگاه میکنه حس میکنه زن فقط یه نفره که چندتا مسئولیت گنده رو دوششه و جز انجام اون وظایف حق دیگه ای نداره
میگن بهشت زیر پای مادره
ولی به چه قیمتی؟در ازای چی؟
یک عمر خون دل خوردن و بچه بزرگ کردن و در آخر شنیدن جمله که بچه امانته شوهره
هوووووف...
#دلنوشته #مغز_درد #فکرایدرهمبرهم
۹.۳k
۱۶ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.