درکتاب إرشادالقلوب آمده است:شبی امام على(عليه السلام)همرا
درکتاب إرشادالقلوب آمده است:شبی امام على(عليه السلام)همراه كميل بن زياد،ازپيروان ودوستان برگزيده اش،از مسجدكوفه به سوى خانه اش رهسپارشد،در مسیرراه،به درخانه مردى رسيدكه درآن هنگام شب،به تلاوت قرآن مشغول بودوآياتی را از سوره زمر با نوايى جانسوز و حزن آلود مى خواند. كميل در دل خويش، حال آن مرد را خوش داشت و بى آن كه چيزى بگويد، وضع آن مرد برايش ستودنى جلوه كرد. در اين حال، على (عليه السلام)، به وى روى كرد و گفت: «اى كميل! از طنين صداى اين مرد تو را خوش نيايد، چرا كه او اهل آتش است؛ و من تو را به زودی از آينده او خبر خواهم داد».
كميل در حيرت شد كه على(عليه السلام)، با وى از درونش سخن گفت و گواهى داد كه آن مرد، با آن حال، اهل آتش است، پس سكوت كرد و در آن مطلب به شگفتى و تفكّر فرو رفت.
چندى گذشت تا اینکه خوارج، جنگ نهروان را به راه انداختند. و عدۀ زیادی از خوارجیان به هلاکت رسیدند.
امير مؤمنان، به همراه كميل از کنار اجساد خوارج عبور می کرد نا گاه امام کنار جسدی ايستاد و فرمود: «اى كميل! اين همان شخصی است كه در آن شب، به عبادت پرداخته بود و قرآن مى خوانْد و از صوتش تو را خوش افتاد. کمیل که آن شخص را می شناخت تعجب کرد. آن گاه پاى امام(عليه السلام)، را بوسيد و از خداى بزرگ آمرزش خواست.
امام فرمود: «من چشم فتنه را كور كردم و هيچ كس جز من به اين كار جرئت نمى ورزيد».
إرشاد القلوب، ص 226؛ بحار الأنوار، ج 33، ص 399، ح 620؛ الغارات، ج 1، ص 4؛ تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 193؛ كشف الغمّة، ج 1، ص 244؛ كتاب سليم بن قيس، ج 2، ص 712، ح 17؛ شرح الأخبار، ج 2، ص 39، ح 410 و ص 286، ح 601؛ شرح نهج البلاغة، ج 7، ص 57.
#حزب_الله
#منافقین #افسادطلبان #سلبریتیهای_دوزاری #غربگدایان #فتنه_فواحش #سرمایه_های_اسرائیل
#حجاب #حیاوعفت_زنان #غیرت_مردان
كميل در حيرت شد كه على(عليه السلام)، با وى از درونش سخن گفت و گواهى داد كه آن مرد، با آن حال، اهل آتش است، پس سكوت كرد و در آن مطلب به شگفتى و تفكّر فرو رفت.
چندى گذشت تا اینکه خوارج، جنگ نهروان را به راه انداختند. و عدۀ زیادی از خوارجیان به هلاکت رسیدند.
امير مؤمنان، به همراه كميل از کنار اجساد خوارج عبور می کرد نا گاه امام کنار جسدی ايستاد و فرمود: «اى كميل! اين همان شخصی است كه در آن شب، به عبادت پرداخته بود و قرآن مى خوانْد و از صوتش تو را خوش افتاد. کمیل که آن شخص را می شناخت تعجب کرد. آن گاه پاى امام(عليه السلام)، را بوسيد و از خداى بزرگ آمرزش خواست.
امام فرمود: «من چشم فتنه را كور كردم و هيچ كس جز من به اين كار جرئت نمى ورزيد».
إرشاد القلوب، ص 226؛ بحار الأنوار، ج 33، ص 399، ح 620؛ الغارات، ج 1، ص 4؛ تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 193؛ كشف الغمّة، ج 1، ص 244؛ كتاب سليم بن قيس، ج 2، ص 712، ح 17؛ شرح الأخبار، ج 2، ص 39، ح 410 و ص 286، ح 601؛ شرح نهج البلاغة، ج 7، ص 57.
#حزب_الله
#منافقین #افسادطلبان #سلبریتیهای_دوزاری #غربگدایان #فتنه_فواحش #سرمایه_های_اسرائیل
#حجاب #حیاوعفت_زنان #غیرت_مردان
۳.۰k
۱۹ آذر ۱۴۰۱