خاطرم می اید
:
خاطرم می اید ..
از سر کوچه ی مان ، سمت چپ پیچیدی
و نمی دانستی
غزل و دلتنگی ، چه بساطی چیدند .. !
در میان چشمم ، شب غم انگیز ترین
حالت خود را سر داد ..
چشمهایت ای کاش
لحظه ای ، چشم مرا می دیدند
در هجوم شب تار
خاطراتت یکبار ..
در قفس مرغ خیال من را
مهربان ، بوسیدند
دستهایت انگار، از میان گلها
گلی از شعر مرا می چیدند .. !
. عشق_شرقی
خاطرم می اید ..
از سر کوچه ی مان ، سمت چپ پیچیدی
و نمی دانستی
غزل و دلتنگی ، چه بساطی چیدند .. !
در میان چشمم ، شب غم انگیز ترین
حالت خود را سر داد ..
چشمهایت ای کاش
لحظه ای ، چشم مرا می دیدند
در هجوم شب تار
خاطراتت یکبار ..
در قفس مرغ خیال من را
مهربان ، بوسیدند
دستهایت انگار، از میان گلها
گلی از شعر مرا می چیدند .. !
. عشق_شرقی
- ۲.۲k
- ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط