یک لطیفه قدیمی است که میگوید

یک لطیفه قدیمی است که می‌گوید:
بنده ‌خدایی می‌رود پیش روانکاو می‌گوید :
برادرم دیوانه‌ است
و فکر می‌کند مرغ است!

روانکاو به او می‌گوید :
خوب چرا پیش من نمی‌آوریش؟
جواب می‌گیردکه :
چون تخم‌مرغ‌هایش را نیاز داریم!

خوب فکر کنم این خیلی شبیه نظر من درباره روابط انسانی است. این روابط کاملا غیر منطقی و احمقانه‌اند ولی فکر می‌کنم که ما آنها را ادامه می‌دهیم چون به تخم‌مرغ‌هایش احتیاج داریم!


👤 وودی آلن
#حرف_حساب
دیدگاه ها (۳۲)

از نخست وزیر ژاپن درباره ی راز پیشرفت کشورش سوال شد?!وی پاسخ...

حالا راهکار چیه ؟!1- سیستم فاجعه انتقال آب مملکت رو درست کنی...

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط