یکــی بود یکی نبود...زیر گنبد کبود...لخت و عور...تنگ غروب
یکــی بود یکی نبود...زیر گنبد کبود...لخت و عور...تنگ غروب...سه تا پری نشسته بود..زار و زار گریه میکردن پریا!مثل ابرای باهار گریه میکردن پریــا!
۵۹۱
۲۴ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.