شب را تا صبح
شب را تا صبح
مهمان کوچه های بارانی خواهم بود
و برگ برگ دفتر غمگینم را
در باران
خواهم شست ...
آن گاه شعر تازه ام را
بادست های شاعرانه ی تو،
بر دفتری که خالیست
خواهم نوشت ...
ای نام تو تغزّل دیرینم در باران!
یک شب هوای گریه
یک شب هوای فریاد
امشب دلم،هوای تو کرده است ...
مهمان کوچه های بارانی خواهم بود
و برگ برگ دفتر غمگینم را
در باران
خواهم شست ...
آن گاه شعر تازه ام را
بادست های شاعرانه ی تو،
بر دفتری که خالیست
خواهم نوشت ...
ای نام تو تغزّل دیرینم در باران!
یک شب هوای گریه
یک شب هوای فریاد
امشب دلم،هوای تو کرده است ...
- ۲.۲k
- ۳۰ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط