در اولین صبح عروسی زن و شوهر توافق کردند که در را بر روی

در اولین صبح عروسی، زن و شوهر توافق کردند که در را بر روی هیچکس باز نکنند.

ابتدا پدر و مادر پسر آمدند.

زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند. اما چون از قبل توافق کرده بودند، هیچکدام در را باز نکرد.

ساعتی بعد پدر و مادر دختر آمدند. زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند...!

اشک در چشمان زن جمع شده بود و در این حال گفت : نمی تونم ببینم که پدر و مادرم پشت در باشند و در را روشون باز نکنم.

شوهرچیزی نگفت، و در را برویشان گشود. اما این موضوع را پیش خودش نگه داشت.

سالها گذشت خداوند به آنها چهار پسر داد.

پنجمین فرزندشان دختر بود.

برای تولد این فرزند، پدر بسیار شادی کرد و چند گوسفند را سر برید و میهمانی مفصلی داد.

مردم متعجبانه از او پرسیدند: علت اینهمه شادی و میهمانی دادن چیست؟

مرد بسادگی جواب داد: چون این همان کسیست که در هر شرایطی در را برویم باز میکند...!


#دختر
دیدگاه ها (۲)

نگویید حالاما اینجا پرچم آتش زدیم چه فایده‌ای دارد؟خیلی فاید...

برنده تویی که گوهر وجودت را چه هنرمندانه حفظ کرده‌ای و نه آن...

چشمان خود را از حرام فرو بندید تا شگفتی ها را ببینید.😍 رسول ...

تو روخدا ول کنید انقد مکه رفتنو،شرایط #ازدواج جوونا رو فراهم...

P¹سلام اسم من ا،ت هستش راستش من دختر خیلی شیطونی هستم من یا ...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت شش🌚✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط