حیات دوباره زهرا سلام الله علیها

🌹 حیاتِ دوبارهٔ زهرا (سلام الله علیها)

◾ ️ أسماء! کمی منتظرم باش؛ سپس صدایم بزن؛ اگر پاسخت را ندادم، بدان که به پدرم ملحق شده و از دنیا رفته‌ام.
اسماء چنین کرد؛ هرچه حضرت را صدا زد، پاسخی نشنید!... رو انداز را از صورت آن‌بانوی مجلّله کنار زد... بله؛ روح از کالبد جدا شده است... خود را بر پیکر مطهر آن بانو افکند؛ او را می‌بوسد و اشک می‌ریزد. ناگهان حسن و حسین وارد خانه شدند:
- اسماء! مادرمان هیچ‌گاه در این ساعت نمی‌خوابید!؟...
- ای فرزندان رسول‌الله! مادرتان خواب نیست، او از دنیا رفته است.

▪ ️ حسن خود را بر روی مادر انداخته و او را می‌بوسد و اشک می‌ریزد:
- مادرجان! قبل از آن‌که روح از بدنم جدا شود با من سخن بگو.
حسین پای مادر را می‌بوسد و اشک می‌ریزد:
- مادرجان! من حسینم؛ قبل از آنکه قلبم شکافته شود، با من سخن بگو.

▪ ️ اسماء عرض کرد: « ای پسران رسول‌الله! سراغ پدرتان علی بروید و خبر وفات مادر را به او بدهید.» آن دو خارج شدند؛ به مسجد که نزدیک شدند، صدایشان به گریه بلند شد. صحابهٔ رسول‌الله حیرت‌ کردند:
- خدا چشمان‌تان را نگریاند؛ چه چیزی شما را گریانده؟ نکند مرقد پدرتان رسول‌الله را دیده و از شوق او گریه کرده‌اید؟
- نه... مادرمان فاطمه از دنیا رفته است.

▪ ️ علی‌بن‌ابیطالب -علیه‌السلام- با شنیدن این سخن با صورت به زمین افتاد!

- ای دختر محمد! تو آرامِ جانم بودی؛ بعد از این خود را به چه کسی تسلّیٰ دهم؟
امیرالمؤمنین به خانه آمد؛ بر بالین فاطمه آمد و او را در بستر خود افتاده دید.

▪ ️ علی‌بن‌ابیطالب عبا از دوش و عمامه از سر انداخت، نزدیک آمد، سر فاطمه را به آغوش گرفت. با اشک و ناله صدایش می‌زد «زهراجان» اما پاسخی نمی‌شنید. تا اینکه فرمود:
- فاطمه‌جان! با من سخن بگو، من پسرعموی تو علی‌‌بن‌ابیطالب هستم.

▪ ️ ناگاه فاطمه چشمان خود را گشود و به علی نگریست. فاطمه گریه کرد؛ علی نیز گریست...

-چه می‌یابی فاطمه‌جان؟ من پسرعموی تو علی‌ابن‌ابیطالبم.
- ای پسرعمو! مرگی را می‌یابم که از آن چاره و گریزی نیست.

▪ ️سخنی چند میان آن دو نورِ خدا گذشت و حضرت فاطمه در آخر عرضه داشتند:
- آن‌گاه که تو سورهٔ یس را خواندی، بدان که من از دنیا رفته‌ام. پس مرا غسل بده و لباس از تن من بیرون نیاور؛ چرا که من طاهرهٔ مطهره هستم. نزدیک‌ترین افراد از اهل من همراه تو بر من نماز بخوانند. مرا شبانه در میان قبرم دفن کن.

کشف‌الغمّة، ج۱، ص۵۰۰ ؛ البحار، ج۴۳، ص۱۷۸


یه بیت روضه :

برخیز و باز مادری ات را شروع کن

فضه حریف گریه طفلان نمی شود...


#باز_آی
دیدگاه ها (۲)

#می_آیم_چون امامی که سال‌ها برای آزادی و امنیت امروزِ ما قیا...

‌بَرای مَنلبخَندت چشم‌ نَوازتَرینمنظَره‌ی دُنیاست...وقتی که ...

دوجا اگر باران مےآمد؛شاید اتفاقات عوض میشد؛ڪربلاے برای علی‌ا...

حضرت #آیت_الله_بهجت قدس سره: افسوس که همه برای برآورده‌شدن ح...

یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّ 🌷✍ امام صادق عليه السلام از پدرشعليهم...

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

درسنامه مهدویت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از «فرز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط