جمعه باشد
جمعه باشد
و پاییز و سڪوت ، و عطر غربت !
من تمام روزهای بدون تـــــو را
اینڪَونه ڪَذرانده ام
ڪنار تنهایی ، و تو که به تمام معنا بهاری ،
و بین منه پاییز و توی بهار،
زمستانیست به وسعت دلتنگی ،
و ڪَرڪَهای خفته در ڪَلو راه را بر من میبندند ، و این عشق زیر بهمنی از نباید ها دفن خواهد شد ،
جمعه باشد ، پاییز و سڪوت ، و عطر غربت !
و قدم زدن در ڪوچه ها
و تماشای پنجره ها
ڪه هیچ عکسی از تو در آنها قاب نشده باشد
و زیرو رو ڪردن ڪتابهای شعر
ڪه خاڪ میخورند و مرا به یاد تو نمیاورند ،
من در حوالی پاییز ،
به انتظار نشسته ام ،
شاید یڪبار دیگر قبل از
فرو افتادن آخرین برڪَ ، عبور ڪنی و صدای موسیقی پاهایت ،
انعڪاس خنده های ڪودڪان بازیڪَوش ڪوچه باشد .
جمعه باشد ، پاییز باشد و
تـــــو......
و پاییز و سڪوت ، و عطر غربت !
من تمام روزهای بدون تـــــو را
اینڪَونه ڪَذرانده ام
ڪنار تنهایی ، و تو که به تمام معنا بهاری ،
و بین منه پاییز و توی بهار،
زمستانیست به وسعت دلتنگی ،
و ڪَرڪَهای خفته در ڪَلو راه را بر من میبندند ، و این عشق زیر بهمنی از نباید ها دفن خواهد شد ،
جمعه باشد ، پاییز و سڪوت ، و عطر غربت !
و قدم زدن در ڪوچه ها
و تماشای پنجره ها
ڪه هیچ عکسی از تو در آنها قاب نشده باشد
و زیرو رو ڪردن ڪتابهای شعر
ڪه خاڪ میخورند و مرا به یاد تو نمیاورند ،
من در حوالی پاییز ،
به انتظار نشسته ام ،
شاید یڪبار دیگر قبل از
فرو افتادن آخرین برڪَ ، عبور ڪنی و صدای موسیقی پاهایت ،
انعڪاس خنده های ڪودڪان بازیڪَوش ڪوچه باشد .
جمعه باشد ، پاییز باشد و
تـــــو......
۶.۳k
۰۵ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.