فردا صبح
فردا صبح
ا/ت: همه جام همه جام مخصوصا شکمم درد داره
سانزو : سلام کیتن خوبی صبح بخیر
ا/ت : درد و کوفت و زهر مار و صبح بخر آخخخ کمرم
سانزو : نه نه نه کیتن بد باید درست رفتار کنی
در بیمارستان وضعیت ران و رین
رین : کی من رو آورد اینجا آخخخ
پرستار : سلام ببخشید ببینم جاییتون درد داره
رین : نه جایی درد نداره یه سوال کی من رو آورد اینجا
پرستار : یه مردی به نام هانما شوجی
رین : عم خی ران هایتانی اینجاست
پرستار : به حالشون خوبه من میرم
ذهن رین : یعنی هانما چطور مارو پیدا کرد و چرا آورد ا/ت کجاست
* در باز شد
هانما : هی ها ها ها( داره ار خنده جر میخوره ) نمیدونستم شما دوتا هایتانی ها آنقدر ضعیفید که با دوتا گلوله اینجوری بشید حالا باز تو هه هه خوبی ران هنوز به هوش نیومده هی هی هی ( مرد از خنده منم که دارم مینویسم خندم میاد😂😂)
رین : کوفت نخند زهر مار ا/ت کجاست
هانما : هه هه ا/ت نمیدونم فکر کنم دزدیدنش
رین : چی آبجی رو دزدیدن تو داری هر هر میخندی والا من چیزیم میشد حداقل بهم کمک میکرد
هانما : ولش کن بابا خودش حل میکنه
رین : گمشو برو پیداش کن برو سریع زود
هانما : باشه بابا ریدی به حالم
* هانما رفت یکمم رو ران همین شکلی کرم بریزه
بریم یه سرم به ا/ت و سانزو بزنیم هی هی
ا/ت : منو کشتی دیگه با این کار که کردی باید دوست دختر تو بشم
ذهن ا/ت
خدارو شکر دوست دختر تو بشم به داداشم هم پز بدم اوف جون خونه رو خدمتکار هم داره خودشم به نظر خوش رفتار میاد ها ها
سانزو : کیتن من قول میدم بهت خوشبختت کنم و هر کاری بخوای بکنم خودشم خوش رفتار هم باشم
ا/ت : قول میدی باهام خوی رفتار کنی واذیت نکنی تا من پشیمون مشکل که دوست دخترتم
سانزو: قول میدم بیبی
ا/ت : آخ ولی من خیلی درد دارم
سانزو : بیا مسکن
ا/ت : مرسی
سانزو: کاری نکردم بیب
ا/ت: همه جام همه جام مخصوصا شکمم درد داره
سانزو : سلام کیتن خوبی صبح بخیر
ا/ت : درد و کوفت و زهر مار و صبح بخر آخخخ کمرم
سانزو : نه نه نه کیتن بد باید درست رفتار کنی
در بیمارستان وضعیت ران و رین
رین : کی من رو آورد اینجا آخخخ
پرستار : سلام ببخشید ببینم جاییتون درد داره
رین : نه جایی درد نداره یه سوال کی من رو آورد اینجا
پرستار : یه مردی به نام هانما شوجی
رین : عم خی ران هایتانی اینجاست
پرستار : به حالشون خوبه من میرم
ذهن رین : یعنی هانما چطور مارو پیدا کرد و چرا آورد ا/ت کجاست
* در باز شد
هانما : هی ها ها ها( داره ار خنده جر میخوره ) نمیدونستم شما دوتا هایتانی ها آنقدر ضعیفید که با دوتا گلوله اینجوری بشید حالا باز تو هه هه خوبی ران هنوز به هوش نیومده هی هی هی ( مرد از خنده منم که دارم مینویسم خندم میاد😂😂)
رین : کوفت نخند زهر مار ا/ت کجاست
هانما : هه هه ا/ت نمیدونم فکر کنم دزدیدنش
رین : چی آبجی رو دزدیدن تو داری هر هر میخندی والا من چیزیم میشد حداقل بهم کمک میکرد
هانما : ولش کن بابا خودش حل میکنه
رین : گمشو برو پیداش کن برو سریع زود
هانما : باشه بابا ریدی به حالم
* هانما رفت یکمم رو ران همین شکلی کرم بریزه
بریم یه سرم به ا/ت و سانزو بزنیم هی هی
ا/ت : منو کشتی دیگه با این کار که کردی باید دوست دختر تو بشم
ذهن ا/ت
خدارو شکر دوست دختر تو بشم به داداشم هم پز بدم اوف جون خونه رو خدمتکار هم داره خودشم به نظر خوش رفتار میاد ها ها
سانزو : کیتن من قول میدم بهت خوشبختت کنم و هر کاری بخوای بکنم خودشم خوش رفتار هم باشم
ا/ت : قول میدی باهام خوی رفتار کنی واذیت نکنی تا من پشیمون مشکل که دوست دخترتم
سانزو: قول میدم بیبی
ا/ت : آخ ولی من خیلی درد دارم
سانزو : بیا مسکن
ا/ت : مرسی
سانزو: کاری نکردم بیب
۲۴.۴k
۱۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.