تقصیر از خودم بود

تقصیر از خودم بود ،
دست کلید علاقه که گم شد باید قفل تمام آرزو‌ها را عوض می‌‌کردم،

یک شب که خسته به خانه برگشتم
دیگر هیچ رویایی کنار بالشتم نمانده بود
دیدگاه ها (۱)

دلتنگی من ؛به جمعه ها قد نمیدهد ...بگو آمدنت ؛کوتاه بیاید ، ...

کجا دنبالمفهومی برای عشق!؟که من این واژه راتاصبحمعنا میکنم ه...

به همین سادگی هر شب از کسی که دوستش داریم دورتر می شویم، هما...

حقیقتاً جمله ی "بیا ببینمت" ،متضرعانه ، خاشعانه و مظلومانه ت...

ما عشق را پشت در این خانه دیدیم...

#رویای #جوانی #پارت-۶خیلی عصابم خورد شد . یونگی اومد و گفت :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط