ساز دنیا از برایم دائما بد میزند

ساز دنیا از برایم دائما بد میزند

ساز تنهایی و غمها را چه ممتد میزند

با دلم سازش ندارد هیچ این دنیای سرد

ضربه های سخت و کاری را چه بی حد میزند
دیدگاه ها (۱)

ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ ﭼﻪ ﺷﺪ؟ﯾﮏ ﻏﺰﻝ ﺷﻌﺮﯼ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﺖ ﻓﺮﺳ...

جانان سَری به دلشدگانش نمی زند جان بَر لب است عاشق چشم انتظا...

تو،برجسته ترین،حکّاکے قلب منےتراشیده ام تو را،باسرانگشتانمپا...

دلم گرفته ای دوست لبریز بغضم این روزا هیش کی نمیفهمه منو خست...

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ "دلم برایت تنگ شده است، به اندازه تمام ستا...

فکر کنم احمقانه ترین کاری کردم این بود که با اسم بچه های پون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط