حاشیه هایی جالب از دیدار حضرت آقا با خانواده شهید احمدی

✿✿حاشیه هایی جالب از دیدار حضرت آقا با خانواده شهید احمدی روشن :
مادر شهيد گفت: آقا مصطفي از ياران خيلي خيلي صديق شما بود. واقعا پيرو شما بود.
رهبر گفت: «بله مي‌دانم»
... و اين موضوع را همه كساني كه او را مي شناختند، فهميده بودند؛ حتي سرويس‌هاي اطلاعاتي بيگانه.
آقا ادامه دادند: اهل معنويت و سلوك هم بود، با آقاي خوشوقت هم ارتباط داشتند مثل اينكه.
عليرضا جلو رفت يك‌بار ديگر و بي‌هوا رهبر و محاسن سپيدش را بوسيد.
وقتي آقا داشتند قرآني به رسم هديه به همسر شهيد مي‌دادند، زن جوان لبش لرزيد و بعد چشم‌هايش. شايد داشت فكر مي‌كرد اي‌كاش مصطفي بود و اين روز باشكوه را مي‌ديد كه رهبر چانه كوچك عليرضايشان را مي‌گيرد و مي‌بوسد و قرآن مي‌نويسد به يادگار و هديه مي‌دهدشان.
وقتي قرآن را گرفت آرام گفت: مصطفي خواب ديده بود بالاي تپه‌اي شما به سرش دست كشيديد.
رهبر پرسيد: كي؟
همسر شهيد جواب داد: 20 روز پيش حدوداً. و بعد يك خواهش كرد از رهبر: آقا توي نماز شب‌هاتون عليرضا را دعا كنيد، براي صبرش! و رهبر قول داد.
مادر مصطفي هم رفت پيش رهبر و آرام گفت: آقا دعا كنيد خدا به من صبر بده. من تا حالا عيان گريه نكردم.
آقا گفتند: نه؛ گريه كنيد.
مادر شهيد گفت: نه؛ گريه نمي‌كنم؛ نمي‌خوام اونها خوشحال بشن.
آقا ابرو درهم كشيدند و گفتند: غلط مي‌كنند خوشحال مي‌شوند. گريه براي مادر هيچ اشكالي ندارد. گريه كنيد و دعا كنيد هم براي اون شهيد كه الحمدلله درجاتش عاليست و از خدا بخواهيد دعاي او را شامل حال شماها و ما و همسر و فرزندش بكند.
آقا حرفش تمام شده و نشده چشم‌هاي مادر مصطفي خيس شد .
رهبر به مادر و همسر و پسر و خواهرهاي شهيد هديه دادند. پدر همسر مصطفي گفت: آقا سر ما فقط بي‌كلاه ماند. من هديه نمي‌خوام ولي بذاريد ببوسم‌تان.
اينطور شد كه او هم سرش بي‌كلاه نماند. همين‌طور شوهر خواهر و باجناق مصطفي.✿✿

✪درود بر شهدای هسته ای✪

مرگ بر آمریکا
مرگ بر اسراییل
دیدگاه ها (۱۶)

✶صاحب‌الزمان، مهدي موعود(عج) مي‌فرمايند؛نفع بردن از من در زم...

★ادامـــــــه زندگی نامــــه ادواردو(مهدی) آنیلی★❄ 4) حسین ع...

من خیلی شادم اقای چکشی دستتون درد نکنه ان شاءالله دلتون هموا...

←شهدای صابرین→شهید خلیل عسگری . ..✽وقت عملیات بود،بهم گفت می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط