🔸وعده
🔸وعده
پادشاهی در زمستان به یکی ازنگهبانان گفت : سردت نیست؟
گفت : عادت دارم
پادشاه گفت : می گویم برایت لباس گرم بیاورند و فراموش کرد .
صبح جنازه نگهبان را دیدند که روی دیوار نوشته بود :
به سرما عادت داشتم اما وعـده لباس گرمت مرا ویــران کرد.
پادشاهی در زمستان به یکی ازنگهبانان گفت : سردت نیست؟
گفت : عادت دارم
پادشاه گفت : می گویم برایت لباس گرم بیاورند و فراموش کرد .
صبح جنازه نگهبان را دیدند که روی دیوار نوشته بود :
به سرما عادت داشتم اما وعـده لباس گرمت مرا ویــران کرد.
۱.۳k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.