گوناگون rezanb

دیدگاه ها (۱)

وقتیقرار شدمن بیقرار تو باشم،ناگهان تو تنها قرار زندگی ام شد...

ﻣﻦ ﻧﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﻧﻪ ﻧﮕﺎﺭﯼ ﻧﻪ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻡ …ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ،ﺑﺎﺗﻤﺎﻡ ﺩﻝ ﺧ...

پارت ۱۹

من قشنگ یادم خدابیامرز پدر بزرگم سالهای خیلی دور چون از اسبش...

گونی را انداختن روی دوششون و شروع کردند به شوخی و بازی با هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط