مــــــــــــــــــــادر
مــــــــــــــــــــادر
از صبح دارم زارمیزنم ...نمیدونم چرا یهو دلم گرفت...داشتم خاطراتتو مرور میکردم یاد حرف اون کسی افتادم که همیشه وقتی میگه دلم به اندازه عرش خدا گرفته میخوام براش ذره ذره شم
واقعا چرا؟؟؟اون همه زجر کجا رفت اون همه امید ....چرا امید همه یدفه ناامید شد
صبح خوابتو دیدم خواب رفتنتو..رفتی و فقط یه انگشتر ازت مونده بود تو دستای من
از صبح دارم زارمیزنم ...نمیدونم چرا یهو دلم گرفت...داشتم خاطراتتو مرور میکردم یاد حرف اون کسی افتادم که همیشه وقتی میگه دلم به اندازه عرش خدا گرفته میخوام براش ذره ذره شم
واقعا چرا؟؟؟اون همه زجر کجا رفت اون همه امید ....چرا امید همه یدفه ناامید شد
صبح خوابتو دیدم خواب رفتنتو..رفتی و فقط یه انگشتر ازت مونده بود تو دستای من
۱.۸k
۱۸ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.