یک بوسه از آن لپ تو با ناز گرفتم

یک بوسه از آن لپ تو با ناز گرفتم
خود را که به آن راه زدی باز گرفتم

انگشت تعجب زده ات را که گزیدی
لبهای خجالت زده را گاز گرفتم

از باغ لبت مست شدم مثل قناری
حتی سر تو مدرک آواز گرفتم

دارم زده موهای تو با تار طلایی
با هر نت این دار تو یک ساز گرفتم

تا اوج نگاه تو مرا جلد خودش کرد
از آبی چشمت پر پرواز گرفتم

عاشق شدنم باعث شاعر شدنم شد
از قدرت چشمان تو ایجاز گرفتم
دیدگاه ها (۲۰)

یه دوست چینی داشتم !مریض شدبرای عیادتش رفتم بیمارستانکنار تخ...

زن شکوفه ایی است که هنگام غنچه بودن دوست داشتنی موقع گل کردن...

. ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡﺑﮕﻮ ... ﻓﻘﻂ ﺑﮕﻮﭼــﻪ ﻓـــﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩﺍﺯ ﻣـــﻦ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط