دیشب قصه ات را بر کاغذی نوشتم کاغذ مچاله شد

دیشب قصه ات را بر کاغذی نوشتم ..کاغذ مچاله شد ؛
قصه ات را بر آب خواندم .. جاری شد ورفت ؛
قصه ات را به باد سپردم با خود برد؛
قصه ات را بر برگ گل نوشتم .. طاقت نیاورد و گلبرگش پاره شد ؛
قصه ات را دل پنهان کردم .. از دیشب دل درد گرفتم .. عجب قصه ی سنگینی داشتی .. بیا و قصه ات را باخودت ببر؛

#خاص #زیبا
دیدگاه ها (۱)

زیبایی تار مویت را شب نمی فهمد "چون تاریک است ؛؛ روز نمی فهم...

تو را چه بنامم که نامت لبریز از عشق است تو را چه بخوانم که ...

#خوردنی_خوشمزه 😋

#خوردنی_خوشمزه 😋

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط