ای نگاه ازلی شعر وبیانم غزلم


ای نگاه ازلی شعر وبیانم غزلم
حافظ عشق وهنر عابد جانم غزلم
باتو دل تا به کجا .تا به کجا سیر کند
با تو آرام شوم تاب و توانم غزلم
با تو هر ثانیه سیمین .فروغ.پروینم
از توشوری ست مرا تا که بخوانم غزلم
گوشه معبد دل شعر چه شوری دارد
با تو آشفته ترین شعر کیانم غزلم
چه فراموش شده حرف پریدن پرواز
بسته شد راه سخن من نگرانم غزلم
باز کن پنجره را راه رهایی باتوست
با تو دم ساز ترین سوز جهانم غزلم
تا که گفتیم،خدا ،عشق،کمی طوفان شد
دوست دارم که فقط با تو بمانم غزلم
دیدگاه ها (۷)

او رفته بود و خاطره ها مانده بود و منیک درد بی طبیب و دوا ما...

جهان را بے تو میخواهم چڪار اے نازنین برگردجهان بے تو یعنے مر...

دلتنگی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط