الحی یک روز پس از سخنرانی در مجلس: ما امروز رفتیم پیش آیت
الحی یک روز پس از سخنرانی در مجلس: ما امروز رفتیم پیش آیت الله حسینیان. به ایشان گفتیم این ها همهاش بازی سیاسی بود؛ هم تو داشتی بازی می کردی هم ما.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو هفته ی گذشته روز دوشنبه (یک روز پس از تصویب کلیات طرح یک فوریتی در مجلس) دکتر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی به دانشگاه شریف رفته و در جمع اساتید دانشگاه صحبت کردند. پس از این مراسم ایشان برای خواندن نماز مغرب و عشا به مسجد دانشگاه آمدند که جمعی از دانشجویان با دیدن ایشان به گفت و گو با ایشان پیرامون برجام پرداختند.
در ابتدای این گفتگو صالحی خطاب به دانشجویان گفتند: ما امروز رفتیم پیش آیت الله حسینیان. به ایشان گفتیم این ها همهاش بازی سیاسی بود؛ هم تو داشتی بازی می کردی هم ما.
نامه این دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف پس از گفتگو با صالحی را در ادامه...
نامه دانشجوی دانشگاه شریف به صالحی:
با آمریکا مذاکره میکنید ولی در مذاکره با نمایندگان فریاد میزنید؟
شما و همکارانتان در تیم مذاکرهکننده، چگونه است که با آمریکا سالها بهخوبی مذاکره میکنید ولی در مذاکره با نمایندگان ملت اینقدر زود برآشفته شده و فریاد میزنید؟
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو،دانشجوی شریف به صالحی(رئیس انرژی اتمی کشور)نامه ای را به شرح زیر نوشتند:
بسم الله الرحمن الرحیم
استاد محترم جناب آقای دکتر صالحی
سلام علیکم
دانشجوی دانشگاه شریف هستم. هفتهی گذشته که به دانشگاه آمده بودید، فرصت را غنیمت شمردم تا برخی از دردهایی را که در دل دارم با شما در میان بگذارم؛ اما پس از گفتگوی کوتاهی که با شما داشتم، نهتنها دردهایم کاسته نشد که بر آنها افزوده نیز شد. فلذا تصمیم گرفتم دردنامه ای بنویسم.
در جریان مذاکرات ایران و 5+1 احساس قرابت میکردم با تیم مذاکرهکننده؛ زیرا یکی از اساتیدمان عضو آن تیم بود. ما دانشجویان با اساتیدمان رابطهی نزدیکی داریم و از رفتار آنها الگو میگیریم. هرچند که در کلاس درس شاگرد شما نبودهام اما همین احساس که همگی از خانوادهی شریف هستیم کافی بود تا از رفتار و گفتار شما درسها بگیرم.
آقای دکتر! احساس نزدیکی زیادی با شما داشتم. رفتار و گفتارتان را از صداوسیما پیگیری میکردم و هر اتفاقی که برایتان میافتاد برای من پیامی داشت. زخم رودهتان، اخمها و لبخندهایتان همگی برایم معنیدار بود؛ بهمثابه رفتار پدر برای فرزندش. در تمام این دوران من نیز در کنار باقی مردم برایتان دعا میکردم. روزها به همین منوال گذشتند و گذشتند...
مدتی که از قرائت بیانیهی لوزان سپری شد؛ متعجب شدم. تعجبم از این بود که چرا باوجوداین همه سؤال در اذهان حاضر نیستید که در جمع فرزندان علمیتان حضور پیدا کنید برای پاسخگویی به این سؤالات؟ چنین روحیهای از شما سراغ نداشتم. در آن زمان به دعوت هیچیک از دانشجویان پاسخ ندادید و در جمعمان حاضر نشدید؛ اما به دعوت اساتید پاسخ گفته و حاضر شدید در جمع آنان صحبت کنید. در مراسمی که برای تقدیر از شما برپاشده بود. البته به ما دانشجویان نیز اجازهی شرکت در آن مراسم داده شد ولی بازهم متأسفانه فرصتی برای پرسش و پاسخ در نظر گرفته نشد. مگر فقط یک پرسش و یک پاسخ کلیشهای!
بازهم گذشت تا اواخر تیر متن برجام منتشر شد. از شما و همکارانتان کلیاتی از دانش هستهای را آموختهام. به سراغ متن برجام رفتم. هر چه که متن را میخواندم باورم نمیشد. به دانستههای خود شک کرده بودم. برایم سؤال شده بود که مگر تیم مذاکرهکننده نمیداند؟ به همین خاطر بر آن شدم که با چند تن از دوستانم به دنبال حقیقت موضوع برویم. شاید ما اشتباه میکردیم. با اساتید گوناگون مشورت کردیم و دانستههایمان را با ایشان در میان گذاشتیم. متأسفانه نتیجهی تمام این بررسیها همان بود و دانستههایمان درست بود. بهموجب برجام بناست که صنعت هستهای عملاً تعطیل شود و فقط اجازهی بازی کردن با چند سانتریفیوژ و چند وسیلهی هستهای به ما دادهشده.
آقای دکتر! از این زمان به بعد دیگر شرایط عوض شد. دیگر نمیتوانستم از استادم الگو بگیرم. برخلاف شما که سکوت کرده بودید و یا حتی گاهی به خلاف آن حقایقی که بهخوبی به آنها آگاهی داشتید، سخن میگفتید؛ من نمیتوانستم سکوت کنم. باید حقایق را میگفتم؛ اما متأسفانه شما و دوستانتان تصمیم گرفته بودید پیش از پر کردن قلب رآکتور اراک با بتن، دهان ما که حقیقت را فهمیده بودیم گل بگیرید و همین هم شد. اکنون دیگر همهچیز تمام شده و احتمالاً شما و دوستانتان سرگرم پر کردن لولههای سانتریفیوژها با رزین اپوکسی و قلب رآکتور با بتن هستید. شاید در این فرصتی که شما سرگرم این کارها هستید اندکی چسبهایی که بر دهانم زدهشده شل شده باشد و بتوانم حرف بزنم و صدایم شنیده شود.
آقای دکتر ماجرای فکت ش
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو هفته ی گذشته روز دوشنبه (یک روز پس از تصویب کلیات طرح یک فوریتی در مجلس) دکتر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی به دانشگاه شریف رفته و در جمع اساتید دانشگاه صحبت کردند. پس از این مراسم ایشان برای خواندن نماز مغرب و عشا به مسجد دانشگاه آمدند که جمعی از دانشجویان با دیدن ایشان به گفت و گو با ایشان پیرامون برجام پرداختند.
در ابتدای این گفتگو صالحی خطاب به دانشجویان گفتند: ما امروز رفتیم پیش آیت الله حسینیان. به ایشان گفتیم این ها همهاش بازی سیاسی بود؛ هم تو داشتی بازی می کردی هم ما.
نامه این دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف پس از گفتگو با صالحی را در ادامه...
نامه دانشجوی دانشگاه شریف به صالحی:
با آمریکا مذاکره میکنید ولی در مذاکره با نمایندگان فریاد میزنید؟
شما و همکارانتان در تیم مذاکرهکننده، چگونه است که با آمریکا سالها بهخوبی مذاکره میکنید ولی در مذاکره با نمایندگان ملت اینقدر زود برآشفته شده و فریاد میزنید؟
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو،دانشجوی شریف به صالحی(رئیس انرژی اتمی کشور)نامه ای را به شرح زیر نوشتند:
بسم الله الرحمن الرحیم
استاد محترم جناب آقای دکتر صالحی
سلام علیکم
دانشجوی دانشگاه شریف هستم. هفتهی گذشته که به دانشگاه آمده بودید، فرصت را غنیمت شمردم تا برخی از دردهایی را که در دل دارم با شما در میان بگذارم؛ اما پس از گفتگوی کوتاهی که با شما داشتم، نهتنها دردهایم کاسته نشد که بر آنها افزوده نیز شد. فلذا تصمیم گرفتم دردنامه ای بنویسم.
در جریان مذاکرات ایران و 5+1 احساس قرابت میکردم با تیم مذاکرهکننده؛ زیرا یکی از اساتیدمان عضو آن تیم بود. ما دانشجویان با اساتیدمان رابطهی نزدیکی داریم و از رفتار آنها الگو میگیریم. هرچند که در کلاس درس شاگرد شما نبودهام اما همین احساس که همگی از خانوادهی شریف هستیم کافی بود تا از رفتار و گفتار شما درسها بگیرم.
آقای دکتر! احساس نزدیکی زیادی با شما داشتم. رفتار و گفتارتان را از صداوسیما پیگیری میکردم و هر اتفاقی که برایتان میافتاد برای من پیامی داشت. زخم رودهتان، اخمها و لبخندهایتان همگی برایم معنیدار بود؛ بهمثابه رفتار پدر برای فرزندش. در تمام این دوران من نیز در کنار باقی مردم برایتان دعا میکردم. روزها به همین منوال گذشتند و گذشتند...
مدتی که از قرائت بیانیهی لوزان سپری شد؛ متعجب شدم. تعجبم از این بود که چرا باوجوداین همه سؤال در اذهان حاضر نیستید که در جمع فرزندان علمیتان حضور پیدا کنید برای پاسخگویی به این سؤالات؟ چنین روحیهای از شما سراغ نداشتم. در آن زمان به دعوت هیچیک از دانشجویان پاسخ ندادید و در جمعمان حاضر نشدید؛ اما به دعوت اساتید پاسخ گفته و حاضر شدید در جمع آنان صحبت کنید. در مراسمی که برای تقدیر از شما برپاشده بود. البته به ما دانشجویان نیز اجازهی شرکت در آن مراسم داده شد ولی بازهم متأسفانه فرصتی برای پرسش و پاسخ در نظر گرفته نشد. مگر فقط یک پرسش و یک پاسخ کلیشهای!
بازهم گذشت تا اواخر تیر متن برجام منتشر شد. از شما و همکارانتان کلیاتی از دانش هستهای را آموختهام. به سراغ متن برجام رفتم. هر چه که متن را میخواندم باورم نمیشد. به دانستههای خود شک کرده بودم. برایم سؤال شده بود که مگر تیم مذاکرهکننده نمیداند؟ به همین خاطر بر آن شدم که با چند تن از دوستانم به دنبال حقیقت موضوع برویم. شاید ما اشتباه میکردیم. با اساتید گوناگون مشورت کردیم و دانستههایمان را با ایشان در میان گذاشتیم. متأسفانه نتیجهی تمام این بررسیها همان بود و دانستههایمان درست بود. بهموجب برجام بناست که صنعت هستهای عملاً تعطیل شود و فقط اجازهی بازی کردن با چند سانتریفیوژ و چند وسیلهی هستهای به ما دادهشده.
آقای دکتر! از این زمان به بعد دیگر شرایط عوض شد. دیگر نمیتوانستم از استادم الگو بگیرم. برخلاف شما که سکوت کرده بودید و یا حتی گاهی به خلاف آن حقایقی که بهخوبی به آنها آگاهی داشتید، سخن میگفتید؛ من نمیتوانستم سکوت کنم. باید حقایق را میگفتم؛ اما متأسفانه شما و دوستانتان تصمیم گرفته بودید پیش از پر کردن قلب رآکتور اراک با بتن، دهان ما که حقیقت را فهمیده بودیم گل بگیرید و همین هم شد. اکنون دیگر همهچیز تمام شده و احتمالاً شما و دوستانتان سرگرم پر کردن لولههای سانتریفیوژها با رزین اپوکسی و قلب رآکتور با بتن هستید. شاید در این فرصتی که شما سرگرم این کارها هستید اندکی چسبهایی که بر دهانم زدهشده شل شده باشد و بتوانم حرف بزنم و صدایم شنیده شود.
آقای دکتر ماجرای فکت ش
۲.۷k
۲۶ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.