چشمهایت

چشمهایت
آواز نبود تا بسرایمش ،،
شراب نبود
تا بنوشم ش ،،
لهجه ء باران بود که
هر شب
آواره ترین،
واژه هایم از فرط تشنگی
بدان پناه می بردند ،،،
دیدگاه ها (۱)

دوستت دارمشبیه لبخند شاپرکان در شبشبیه قدم هــای دونفرهو بار...

نکند فکر کنیدر دل من یاد تو نیست !گوش کننبض دلم ، زمزمه اش ب...

مرهم زخم‌های کهنه‌امکنج لبان توست،بوسه نمی‌خواهمچیزی بگو....

 ‌ ‍ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‍ چشم‌هایت آواز نبود تا بسرایمش،شراب نبود تا ...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط