پارت دوم رمان ماه عسل
پارت دوم رمان ماه عسل
کم کم تو گردنم درد و احساس کردم
و دستمو مالیدم دور گردنم واخمی
رو پیشونیم اومد ٠
سیاووش از ایینه نگاهی به من
انداخت و پرسید: دوباره چه
مشکلی پیش اومد حالت خوب
نیست؟ من: گردنم و سرم یکدفعه
درد گرفت؛ انگار یکی بایه چیزی
محکم کوبید تو کله من ٠
سیاووش: این جوری که من فکر
می کنم و از شواهد پیداست یه
نفر باشما دشمنی داره٠
خواسته یه بلایی سرشما بیاره که
متاسفانه یا خوشبختانه نتونسته
کار دیگه ای بکنه؛ فقط شمارو
زده ودر رفته ویا شمارو آورده
تهرون؛ تاگم و گور بشی ونتونی
خوش بخت زندگی بکنی٠
#یه توضیح یعنی این که گم و
گو ربشه چون که هیج جای تهران
رانمی شناخته واسه همین این
جوری گفت#-#دلبردورانی#ادبیات
می نویسم#از تالش#-#
کم کم تو گردنم درد و احساس کردم
و دستمو مالیدم دور گردنم واخمی
رو پیشونیم اومد ٠
سیاووش از ایینه نگاهی به من
انداخت و پرسید: دوباره چه
مشکلی پیش اومد حالت خوب
نیست؟ من: گردنم و سرم یکدفعه
درد گرفت؛ انگار یکی بایه چیزی
محکم کوبید تو کله من ٠
سیاووش: این جوری که من فکر
می کنم و از شواهد پیداست یه
نفر باشما دشمنی داره٠
خواسته یه بلایی سرشما بیاره که
متاسفانه یا خوشبختانه نتونسته
کار دیگه ای بکنه؛ فقط شمارو
زده ودر رفته ویا شمارو آورده
تهرون؛ تاگم و گور بشی ونتونی
خوش بخت زندگی بکنی٠
#یه توضیح یعنی این که گم و
گو ربشه چون که هیج جای تهران
رانمی شناخته واسه همین این
جوری گفت#-#دلبردورانی#ادبیات
می نویسم#از تالش#-#
۳.۵k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.