سحر نوزدهم

ســـــحر نوزدهـم ،
بـی پـدری بـد دردیستـــ

دَمِ زینبــــــــــ شـده بـازم
مـَـکُن ای صـُبح طُلوعـــــ
دیدگاه ها (۲)

مرغ از قفس پرید، ندا داد جبرئیل...اینک شما و وحشت دنیای بی ع...

یتیمان کاسہ های شیر را بر خاک اندازیدمجال دلنوازی با "علی" ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط