گل پشت و رو ندارد که دردت به سرم
گل پشت و رو ندارد که دردت به سرم!
ولی...
تو که نمیدانی،
همیشه دوست دارم از پشت سر صدایت بزنم
وای که وقتی بر میگردی به سمتم؛
موهایت تاب میخورند دور گردنت!
ناگهان چشمهایت برق میزند،
لبهایت میشکفد؛
و یک جانم عزیزم میگویی...
من چه میتوانم بگویم؟
چه قرار است اصلا بگویم؟
اصلا من کیستم؟
اینجا کجاست؟!
ولی...
تو که نمیدانی،
همیشه دوست دارم از پشت سر صدایت بزنم
وای که وقتی بر میگردی به سمتم؛
موهایت تاب میخورند دور گردنت!
ناگهان چشمهایت برق میزند،
لبهایت میشکفد؛
و یک جانم عزیزم میگویی...
من چه میتوانم بگویم؟
چه قرار است اصلا بگویم؟
اصلا من کیستم؟
اینجا کجاست؟!
- ۶۶۶
- ۱۵ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط