چند شب پیش حدودا بیست نفر مهمان داشتم خودم با علاقه دعوت شان کرده ...

📝

چند شب پیش حدودا بیست نفر مهمان داشتم .خودم با علاقه دعوت شان کرده بودم .از دو روز قبل سرم شلوغ بود از تدارک مایحتاج شام و پذیرایی تا آماده کردن ظرف و دکوراسیون خانه برای ایجاد فضایی بهتر .

آشپزی و خرید و حساب کتاب و دلشوره هم که بود .خدا رو شکر مهمان ها آمدند و سه چهار ساعتی دور هم بودیم و تمام شد.

یاد شب های امتحان افتادم . که چقدر اضطراب داشتم .چقدر تا لحظه ای که ورقه را تحویل می دادم و جلسه را ترک می کردم عذاب می کشیدم .

انگار مهمانی دادن و دعوت کردن و دید و بازدیدهای رودربایستی دار امروزه هم تمثیل همان امتحان هاست .بالاخره وقتی مهمان دعوت می کنیم خودمان را محک می زنیم .

نحوه پذیرایی ، برخورد ، جزییات نشست و برخاست و خیلی مسایل دیگر .شاید علت این که امروزه مهمانی ها کم شده برای همین هست .

خانه ها لوکس و وسایل مدرن و انواع خوراکی ها هست اما حوصله و رغبت برای معاشرت نیست.انگار گوش و ذهن ما آن قدر از اخبار و اطلاعات بد و آزاردهنده پر شده که جایی برای خوش و بش و روابط فامیلی باقی نگذاشته است .

شاید ما دیگر رمق امتحان و محک نداریم .خسته ایم ...
دوست داریم تنها باشیم .
دیدگاه ها (۶)

بچه بودم میرفتم نونوایی سنگک، یه سری از زنها اینجوری میومدن ...

بچه بودم میرفتم نونوایی سنگک، یه سری از زنها اینجوری میومدن ...

‎‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...

(تقویم نجومی✴ ️ پنجشنبه👈 16 آبان 1398👈 9 ربیع الاول 1441👈 7 ...

Part 2:

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط