میگویند عشق، میگویند دردِ شیرین اما من نام تورا بر لب زمز
میگویند عشق، میگویند دردِ شیرین اما من نام تورا بر لب زمزمه میکنم .
تویی که تنها خالقِ آشنای منی
تویی که تنها روزنه ی امید منی
تویی که زندگیم را بی بهانه بر دستانت گرفتی و عشق را به سوی مقصدی نا تمام هدایت میکنی؛
چه بگویم ؟ از زیبایی ات ؟ از عاشقی ات ؟ از کدام ویژگی هایت بگویم که هر کدام برای خود نامه ایی بلند بالا میشود ای یار ؟
تورا چگونه بپرستم که لایق اش باشی ؟
میخوام تورا آنقدر بر لب زمزمه کنم که تنها اسمِ تو بر لبانم جاری شود، میدانستی که تو دغدغه ی روزها و شب هایم هستی ؟
بگذار برایت بگویم یارِ شیرین من ..
بگذار برایت بگویم که روزها و سالها برای ما و عشق امان کافی نیست، نه یک روز و نه یک سال و نه سالیانِ سال
هیچ سیصد و شصت و پنج روزی برای ما کافی نخواهد بود، اما در یک سیصد و شصت و پنج روز میتوانم برایت مانند کسی که قرن ها دلتنگی کشیده است، ابراز دلتنگی کنم .
مرا بابت هرآنچه که دیده ایی ببخش و سال دیگری از عمر را با من شریک شو
با من و قلب من همواره در راه زندگی قدم بردار زیرا که تو، تنها نورِ زندگی من هستی
برای ابدیت؛ در کنارِ تو
.
.
.
#life
#love
#new
تویی که تنها خالقِ آشنای منی
تویی که تنها روزنه ی امید منی
تویی که زندگیم را بی بهانه بر دستانت گرفتی و عشق را به سوی مقصدی نا تمام هدایت میکنی؛
چه بگویم ؟ از زیبایی ات ؟ از عاشقی ات ؟ از کدام ویژگی هایت بگویم که هر کدام برای خود نامه ایی بلند بالا میشود ای یار ؟
تورا چگونه بپرستم که لایق اش باشی ؟
میخوام تورا آنقدر بر لب زمزمه کنم که تنها اسمِ تو بر لبانم جاری شود، میدانستی که تو دغدغه ی روزها و شب هایم هستی ؟
بگذار برایت بگویم یارِ شیرین من ..
بگذار برایت بگویم که روزها و سالها برای ما و عشق امان کافی نیست، نه یک روز و نه یک سال و نه سالیانِ سال
هیچ سیصد و شصت و پنج روزی برای ما کافی نخواهد بود، اما در یک سیصد و شصت و پنج روز میتوانم برایت مانند کسی که قرن ها دلتنگی کشیده است، ابراز دلتنگی کنم .
مرا بابت هرآنچه که دیده ایی ببخش و سال دیگری از عمر را با من شریک شو
با من و قلب من همواره در راه زندگی قدم بردار زیرا که تو، تنها نورِ زندگی من هستی
برای ابدیت؛ در کنارِ تو
.
.
.
#life
#love
#new
۲.۹k
۰۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.