پارت ۱۶

پارت ۱۶
+ پووففففف من آخر از دست این سکته میزنم

_ عهههه خدا نکنهههه

+ ایشششش کی مرخص میشم؟

_ اممم خب ی ماه دیگه

+ چییییییی؟ وای نه خیلی زیاده تهیونگ تروخدا ی کاری کن من زودتر از این خراب مونده مرخص شمممممم

_عزیزم نمیشه ک باید خوب شی بعدش مرخص میشی اهاااااا راستیییی چرا نگفتی ناراحتی قلبی داری؟

+ خبببب نمیخواستم نگران بشین

_ و ب چه دلیل اینجوری شدی؟

+بغض)

_ سوآه؟ خوبی؟ م...من ببخشید( رفت و بغلش کرد)

+ من خب راستش نمیدونم چجوری اینجوری شد

_ ببخشید نباید یادت مینداختم

+ نچچچ عب نداره حالا ولم کننننن ابگوشتم کردی از بس فشارم دادی تو بغلت اخخخخ مادرررر

_ ببخشید باشه( خنده

+ خنده)

_سوآه؟

+ بله؟

_ میدونستی خنده هات خیلی قشنگن؟

+ لبخند)

_ (بغلش کرد و سر سوآه رو گذاشت روی شونش و شروع ب نوازش موهای بلندش کرد)

_ سوآه بیا قول بدیم ک بهم اعتماد داشته باشیم باشه؟

+ موافقم

ادمین: این دو زوج عاشق بهم قول دادن تا بهم اعتماد کامل داشته باشن ....
ولی افسوس ک کسانی زرنگ تر از این دو وجود داره ....
آیا همیشه میتونن باهم باشن؟
آیا با وجود مافیا بودنشون شکست میخورن یا در برابر مشکلات پابرجا می‌مونن؟

جواب همه ی این سوالات دست عشقه ...

ادامه دارد...