حرمتها که شکسته شد

حرمتها که شکسته شد
مسیح هم که باشی
نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی...
آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود که حراج شد،
آنچه نباید بگویی گفته شد،
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند!
حرف، حرف ویران کردن دل است،
نه دیواری خراب کنی و از نو بسازی!
"دلی که ویران کردی، قصری بود که خود ساکن آن بودی"
راستی حالا که خود را بی خانه کرد
با آوارگیت چه میکنی
لابد به خرابه های جا مانده از دیگران پناه میبری..
دیدگاه ها (۱)

زنها وقتی دلگیرندهر چه بپرسی می گویند«هیچی ... مهم نیست، می ...

جمعه! زن...یا مرد نیست؛جمعه! شایدداغ تلخ سینه ی یک مرد استیا...

کسی که چند عطر متفاوت رو بو میکنهدیگه بوی عطر بهتر رو نمیفهم...

حرمتها که شکسته شددیگر نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی آنچه در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط