دلبستگی یا وابستگی؟
دلبستگی یا وابستگی؟
وابستگی عشق نیست
اینه که مثلا شما برای اینکه یکی پول داره بهش نیاز داری یعنی بهش وابسته ای .
یا اینکه برای رفع نیاز جنسی ات بهش نیازمندی.
و فکر میکنی عشق اینجوره
ولی دلبستگی یعنی تمام روز و شب بهش فکر کنی .
یعنی وقتی یه اهنگ گوش میدی یادش بیوفتی .
یا اینکه هرروز تو تمام درد ها و خوشحالی هایش سهیم باشی .
یعنی هرروز عکساشو یا چتاتونو مرور کنی و خود به خود لبخند بزنی..
من به شخصه دلبستگی رو هم از نوع عشق داشتمش هم از نوعه دوستی صمیمی که از نوع عشق بهم صدمه زیادی زد .
ولی از نوع دوستیش بهترین هدیه برای من بود .
همینطور من دلبسته ی نوشتنم وابسته اش نیستم..
من اگر ننویسم خودم نیستم.
هروقت درد داشتم وقت یه دفتر تمام مرهم من بود قبلا از اینکه با یکی از دوستام اشنا بشم
درد که داشتم قبلا به خودم میپیچیدم و به کسی نمیگفتم فقط مینوشتم
و الان کتاب و رمان میخونم و خودمو تصور میکنم جای شخصیت اصلی دختر تا از این دنیا خارج بشم و واقعا جواب داده .. یا مینویسم اگر داستانامو خوندین نمیدونم یا نه من خودمو جای دختره اصلی میزارم و سعی میکنم به بهترین شکل ممکن درکش کنم تا بهتر بنویسم و از این دنیا خارجم میکنه و به محفلی از دنیای موازی میبره
یا اهنگ گوش میدم که منو از این دنیا خارج نمیکنه ولی چون پاپ و غمگین گوش میدم به کسی که ضربه زده بهم فکر میکنم و کم کم باهاش کنار میام .. چون دنیایی که برای خودم ساختم عشق واقعی هست.. همه عشق ها دوطرفه است و مشکلاتی هستا ولی ادما انقدر بد تو این دنیا نیستن .. من دلبسته جهانی شدم که خودم با دستای خودم درستش کردم و فقط برای خودمه!:)
[نوشتهبـتــــی]
وابستگی عشق نیست
اینه که مثلا شما برای اینکه یکی پول داره بهش نیاز داری یعنی بهش وابسته ای .
یا اینکه برای رفع نیاز جنسی ات بهش نیازمندی.
و فکر میکنی عشق اینجوره
ولی دلبستگی یعنی تمام روز و شب بهش فکر کنی .
یعنی وقتی یه اهنگ گوش میدی یادش بیوفتی .
یا اینکه هرروز تو تمام درد ها و خوشحالی هایش سهیم باشی .
یعنی هرروز عکساشو یا چتاتونو مرور کنی و خود به خود لبخند بزنی..
من به شخصه دلبستگی رو هم از نوع عشق داشتمش هم از نوعه دوستی صمیمی که از نوع عشق بهم صدمه زیادی زد .
ولی از نوع دوستیش بهترین هدیه برای من بود .
همینطور من دلبسته ی نوشتنم وابسته اش نیستم..
من اگر ننویسم خودم نیستم.
هروقت درد داشتم وقت یه دفتر تمام مرهم من بود قبلا از اینکه با یکی از دوستام اشنا بشم
درد که داشتم قبلا به خودم میپیچیدم و به کسی نمیگفتم فقط مینوشتم
و الان کتاب و رمان میخونم و خودمو تصور میکنم جای شخصیت اصلی دختر تا از این دنیا خارج بشم و واقعا جواب داده .. یا مینویسم اگر داستانامو خوندین نمیدونم یا نه من خودمو جای دختره اصلی میزارم و سعی میکنم به بهترین شکل ممکن درکش کنم تا بهتر بنویسم و از این دنیا خارجم میکنه و به محفلی از دنیای موازی میبره
یا اهنگ گوش میدم که منو از این دنیا خارج نمیکنه ولی چون پاپ و غمگین گوش میدم به کسی که ضربه زده بهم فکر میکنم و کم کم باهاش کنار میام .. چون دنیایی که برای خودم ساختم عشق واقعی هست.. همه عشق ها دوطرفه است و مشکلاتی هستا ولی ادما انقدر بد تو این دنیا نیستن .. من دلبسته جهانی شدم که خودم با دستای خودم درستش کردم و فقط برای خودمه!:)
[نوشتهبـتــــی]
۳۲۱
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.