داستان اردیبهشت

داستانِ اردیبهشت
به پایان رسید
و من هنوز
به خانه نرسیده ام!

قصه ی خرداد را بباف!
کلاغ ها
اردیبهشت
سر به هوا می شوند!
دیدگاه ها (۴)

‌ ساکتم،اماذهنشلوغیدارم .

اگر آتش و آب باشدحتی اگر خداگل کوچکی در سراب باشددر مقصدشتو ...

میرقصم در تو…تو را خواهم بوسید، مثل اردیبهشتتو را خواهم بوسی...

بايد، شب بيايدتا خانه را، از عطر تنت، پر کنم !تو را، به مشام...

دلم هوای توکرده.......

خب خب من اومدم با یه داستان ترسناک دیگه😁داستان ترسناک کوتاه‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط