من آن مفهوم مجرد را جستهام

من آن مفهومِ مجرد را جُسته‌ام.
پای‌درپای آفتابی بی‌مصرف
که پیمانه می‌کنم
با پیمانه‌ی روزهای خویش که به چوبین کاسه‌ی جذامیان ماننده است،
من آن مفهومِ مجرد را جُسته‌ام.


#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۲)

از روز، غروبشاز هفته،جمعه اشاز سال،پاییزشو از من،تمامم دلگیر...

سه راه بیشتر نداری؛با من باشیبا تو باشمیا توافق کنیم که با ه...

هلن: ما زن ها خواسته هامون رو به زبون نمیاریم !اما این حق رو...

هر صبح..."خاطرات" مرا...روی میز صبحانه ات بچین...و عاشقانه ب...

با حالتی نزار گرفتارِ خود شدمبا چشم اشکبار گرفتارِ خود شدمگر...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط