درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت

درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت

در من غزلی درد کشید و سر زا رفت


سجاده گشودم که بخوانم غزلی را . . .

سمتی که تویی عقربه ی قبله نما رفت. . .



#محمدسلمانی


•°○S●°•
دیدگاه ها (۷)

مسافر کناری ام که پیاده شدپنجره ای گیرم آمدباقی مسیر راگریست...

کافه تعطیل است چشم انتظار چه کسی نشسته ای . . .!؟آن یک نفر ا...

روز ها بدجنس شده اندازشنبه اش بگیر تا پنجشنبهدلتنگیهایش را ق...

جمعهدومین فرزنداز یک خانواده ی پنج نفره استنه آن ذوق اول را ...

درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفتدر من غزلی درد کشید و سرِ ز...

به سر شوق سر کوی تو دیرم

🌱🍒ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...سر خوشم چون پروریدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط