دلمان برای روزهای خوبمان ، تنگ شده !
دلمان برای روزهای خوبمان ، تنگ شده !
روزهایی که می شد در پیاده روهای ساده ی شهر قدم زد و شاد بود ،
شب هایی که می شد نگرانِ هیچ چیز نبود و خوابید ،
و آخرِ هفته هایی که می شد سفر کرد و از تهِ دل خندید .
دلمان لک زده برای یک قُلُپ چای که بدونِ بغض و حسرت از گلویمان پایین برود !
قمارِ سختی بود !
ما تمامِ دلخوشی مان را پای سادگی هایمان باختیم ...
مایی که کاری به کارِ سیاست نداشتیم ،
مایی که اعتماد کرده بودیم ...
و چه نا جوانمردانه زمینمان زدند !
ما ضربه ی سختی از سکوت و نجابتمان خوردیم ،
انصاف نبود هم بسازیم و هم بسوزیم ،
انصاف نبود تاوانِ تصمیماتی را بدهیم که خودمان نگرفته بودیم ...
ولی تسلیم نخواهیم شد ...
دوباره بلند خواهیم شد و همه چیز را خواهیم ساخت !
ما از درد هایمان قوی تریم !
روزهایی که می شد در پیاده روهای ساده ی شهر قدم زد و شاد بود ،
شب هایی که می شد نگرانِ هیچ چیز نبود و خوابید ،
و آخرِ هفته هایی که می شد سفر کرد و از تهِ دل خندید .
دلمان لک زده برای یک قُلُپ چای که بدونِ بغض و حسرت از گلویمان پایین برود !
قمارِ سختی بود !
ما تمامِ دلخوشی مان را پای سادگی هایمان باختیم ...
مایی که کاری به کارِ سیاست نداشتیم ،
مایی که اعتماد کرده بودیم ...
و چه نا جوانمردانه زمینمان زدند !
ما ضربه ی سختی از سکوت و نجابتمان خوردیم ،
انصاف نبود هم بسازیم و هم بسوزیم ،
انصاف نبود تاوانِ تصمیماتی را بدهیم که خودمان نگرفته بودیم ...
ولی تسلیم نخواهیم شد ...
دوباره بلند خواهیم شد و همه چیز را خواهیم ساخت !
ما از درد هایمان قوی تریم !
۴.۲k
۰۵ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.