بر ساحل دریای مواج زندگیم به موج های خروشان می نگرم
بر ساحل دریای مواج زندگیم به موج های خروشان می نگرم!
به پستی ها و بلندی ها، به ساده بودن ها
گاه قایقی می آید
دستی تکان می دهد و سلامی می کند
می ماند، می گوید....
می شنوم، می فهمم
و من می اندیشم:
کدام اندوهش را برایم به ارمغان آورده است؟
از کدام تیربار حادثه به من پناه آورده
از چه سخن خواهد گفت؟ از نبودن ها و سختی این نیستی ها!
دریای من! همیشه مواج است
به پستی ها و بلندی ها، به ساده بودن ها
گاه قایقی می آید
دستی تکان می دهد و سلامی می کند
می ماند، می گوید....
می شنوم، می فهمم
و من می اندیشم:
کدام اندوهش را برایم به ارمغان آورده است؟
از کدام تیربار حادثه به من پناه آورده
از چه سخن خواهد گفت؟ از نبودن ها و سختی این نیستی ها!
دریای من! همیشه مواج است
- ۲۲۵
- ۱۳ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط