شب گذشت از نیمه و عشقم تو بیداری هنوز
شب گذشت از نیمه و عشقم تو بیداری هنوز
مثل من شاید تو هم با غم گرفتاری هنوز
در تبِ عشقِ تو میسوزد تنم چون کوره ای
دلخوش از بیماریم چون تو پرستاری هنوز
در کنارت آرزوهایم به مقصد میرسد
چون چراغ روشنم در هر شب تاری هنوز
دلبریهایت دوچندان میشود لطفا بخند
بهترین آرامشم هستی و دلداری هنوز
دلخوشی های فراوانی طلب داری قبول
بوسه های بیشماری هم بدهکاری هنوز
لشگر غم آمده غارت کند امشب مرا
غم ندارم چون به غمهایم تو غمخواری هنوز
حرفِ دل را مینویسد در غزل سنگ صبور
بهترین مَطلَع برای خلقِ اشعاری هنوز
(
مثل من شاید تو هم با غم گرفتاری هنوز
در تبِ عشقِ تو میسوزد تنم چون کوره ای
دلخوش از بیماریم چون تو پرستاری هنوز
در کنارت آرزوهایم به مقصد میرسد
چون چراغ روشنم در هر شب تاری هنوز
دلبریهایت دوچندان میشود لطفا بخند
بهترین آرامشم هستی و دلداری هنوز
دلخوشی های فراوانی طلب داری قبول
بوسه های بیشماری هم بدهکاری هنوز
لشگر غم آمده غارت کند امشب مرا
غم ندارم چون به غمهایم تو غمخواری هنوز
حرفِ دل را مینویسد در غزل سنگ صبور
بهترین مَطلَع برای خلقِ اشعاری هنوز
(
۱.۶k
۱۹ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.