هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم

هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم
پرم از حس دلگیری که نامش را نمی دانم

تو اقیانوس سرشار از تلاطم های آرامی
و من دریاچه ی اشکی که دایم رو به طغیانم

بزن نی باز غوغا کن..بزن دف شور برپا کن
به هر سوزی بگریانم به هرسازی برقصانم

ببین آیینه وار از حس تصویر تو لبریزم
تو آرامی من آرامم،پریشانی پریشانم

اگر شعری نوشتم رونویسی از نگاهت بود
که این دیوانگی ها را من از چشم تو می خوانم

#عاشقانه
دیدگاه ها (۵)

اووووفففف😁 #عکس_نوشته

اوووفففف😂😁 #عکس_نوشته

‏غافلی از حال دل، ترسم ڪه این ویـــــرانه را...دیگران بے صاح...

کاش در این شهردکتری پیدا میشدو تو را برایم تجویز می کردتا با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط