love inother style پارت23
#love_inother_style #پارت23
#میا #بک
میا
آه چه مزخرف بود نشستم پیش پسر کیوتی که تاحالا دیدم
بک:خوشحالم که همکلاسی هم شدیم
من:منم همینطور امیدوارم باهم خوب کار کنیم گروه خوبی باشیم.
لبخند کیوتانه ای زدم اونم خندید لعنتی.چرا اینقدر خندش جذابه؟
دبیر:خوب شروع میکنم
درس میداد منو میگی وسط درس دیگه خوابم گرفت سرمو گذاشتم رو میز یکی یهو زد رویی میز
بک:ببخشید میدونم جات عوض شده اما من اگه خوابتو نمیپروندم اون با خط کش.میپروند
یهو یکی دنگگ با کتاب زد تو کله بک
من:هیععع خاک به سرم
بک:آخ آقایی یانگ چرا میزنی
آقای یانگ:صددفعه گفتم سر کلاس من ورور نکن!
من:اون منو از خواب بیدار کرد فقط
آقای یانگ:=_= که سر کلاس من می خوابی یااا پاشو بیا کنار تخته
بک:متأسفم
من:تقصیر تو نبودش که
رفتم کنار تخته
دبیر:اینو بزار سرت
من:جانم بله
دبیر:بزار سرت من تنبیهم اینطوریه
کیفشو گرفتم اوف چه سنگینه مامان
گذاشتم رو سرم
پشتشو بهم کرد منم کیفو گذاشتم پشتش شروع کردم به ادا بازی همشون بزور خودشون نگه داشته بودن
برگشت سریع کیفو گرفتم بالا سرم
برگشت با چهرم تا جایی که جا داشت براش شکلک درآورد
من:ببخشید دیگه تکرار نمیشه برم بشینم
دبیر:نه نمیشه
من:اااا گناه دارم دیگه لطفا
چشامو مظلوم کردم به قول نینا وساکونو چپر چلاغ کردم
دبیر:برو ولی دفعه آخرت باشه ها
من:بوشه
نشستم
بک:دختر تو دیونه ای برمیگشت مینداختت بیروون اوخخخخ
آقای یانگ:گفتم زرزر زر نکن بکا بشین مثل داداش و آبجیت ورورو
من:پوفف ببخشید
کلشو تکون الهی ترسیدش ببک جونم
من:یااا جونم از کجام دراومد خوب معلومه از بس خیطم
بک:هیششش گوش کن.
#میا #بک
میا
آه چه مزخرف بود نشستم پیش پسر کیوتی که تاحالا دیدم
بک:خوشحالم که همکلاسی هم شدیم
من:منم همینطور امیدوارم باهم خوب کار کنیم گروه خوبی باشیم.
لبخند کیوتانه ای زدم اونم خندید لعنتی.چرا اینقدر خندش جذابه؟
دبیر:خوب شروع میکنم
درس میداد منو میگی وسط درس دیگه خوابم گرفت سرمو گذاشتم رو میز یکی یهو زد رویی میز
بک:ببخشید میدونم جات عوض شده اما من اگه خوابتو نمیپروندم اون با خط کش.میپروند
یهو یکی دنگگ با کتاب زد تو کله بک
من:هیععع خاک به سرم
بک:آخ آقایی یانگ چرا میزنی
آقای یانگ:صددفعه گفتم سر کلاس من ورور نکن!
من:اون منو از خواب بیدار کرد فقط
آقای یانگ:=_= که سر کلاس من می خوابی یااا پاشو بیا کنار تخته
بک:متأسفم
من:تقصیر تو نبودش که
رفتم کنار تخته
دبیر:اینو بزار سرت
من:جانم بله
دبیر:بزار سرت من تنبیهم اینطوریه
کیفشو گرفتم اوف چه سنگینه مامان
گذاشتم رو سرم
پشتشو بهم کرد منم کیفو گذاشتم پشتش شروع کردم به ادا بازی همشون بزور خودشون نگه داشته بودن
برگشت سریع کیفو گرفتم بالا سرم
برگشت با چهرم تا جایی که جا داشت براش شکلک درآورد
من:ببخشید دیگه تکرار نمیشه برم بشینم
دبیر:نه نمیشه
من:اااا گناه دارم دیگه لطفا
چشامو مظلوم کردم به قول نینا وساکونو چپر چلاغ کردم
دبیر:برو ولی دفعه آخرت باشه ها
من:بوشه
نشستم
بک:دختر تو دیونه ای برمیگشت مینداختت بیروون اوخخخخ
آقای یانگ:گفتم زرزر زر نکن بکا بشین مثل داداش و آبجیت ورورو
من:پوفف ببخشید
کلشو تکون الهی ترسیدش ببک جونم
من:یااا جونم از کجام دراومد خوب معلومه از بس خیطم
بک:هیششش گوش کن.
۲.۶k
۰۵ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.