باز مرا باران از من گرفت

باز، مرا باران، از من گرفت
باز، مرا نرگس، از من ربود.
همهمه‌ی ثانیه‌ها را شكست
پنجره‌ی خاطره‌ها را گشود:

در چمنِ پُر سمنِ كودكی
نرگس و نوروز و نسیم و نوید
شادی و لبخند و سرود و امید

نقل و گل و بوسه، هیاهوی عید.


🔻فریدون_مشیری

#خاص #جذاب #پست_جدید #زیبا #شیک #هنری #جالب #ایده
دیدگاه ها (۵)

‏زندگی ام تئاتر زیبایی بودروی صحنه ؛ همه چیز عالیتمام صن...

چه مهربان بودی ای یار، ای یگانه‌ترین یارچه مهربان بودی وقتی ...

دنگ...، دنگ ....لحظه‌ها می‌گذردآنچه بگذشت، نمی‌آید باز....🔻س...

سلام ای نوبهارِ گم شده در سطرِ دوران ها سلام ای شسته تن را د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط